چکیده:
مطالعات متنوعی با رویکرد تحلیل و ارزیابی ریسک در بیمه صورت گرفته ولی کمتر به جنبه های شناختی و حقیقی مفهوم عدم اطمینان و ریسک توجه شده است. نقش شرکت های بیمه ای در پوشش عدم اطمینان های موجود، در چارچوب قراردادهای حقوقی متبلور می گردد. بنابراین واحد سنجش معاملات بین بیمه گر و بیمه شده، مبادله می باشد. اطلاعات ناقص و نامتقارن، در قالب عقلانیت محدود، بیشترین سهم را در ایجاد هزینه های مبادله ناشی از انتخاب نامساعد و مخاطرات اخلاقی ایفا می کند. رویکرد اقتصاد هزینه مبادله که مبتنی بر نگرش اقتصاد نهادی جدید می باشد، مهمترین روش برای تبیین، تحلیل و راه های کاهش هزینه های مبادله (ناشی از نهادهای رسمی و غیررسمی) و به تبع آن ریسک های مرتبط خواهد بود. شواهد بسیاری وجود دارد که با درک عمیق از مفهوم هزینه مبادله و عوامل نهادی موجد آن، می توان بخش عمده ای از ریسک های مربوطه را شناسایی و به طور پایداری کنترل و مدیریت نمود. همچنین نقش نهاد دولت در مدیریت ریسک از منظر وظایف حاکمیتی، قانون گذاری و سیاست گذاری در کاهش زمینه های بروز هزینه های مبادله در نهادهای پائین دستی، از اهمیت بنیادینی برخوردار است. بنابراین می توان ساختار مدیریت ریسک را بر اساس رویکرد اقتصاد هزینه مبادله و توجه به زوایای پنهان که ناشی از بروز مخاطرات اخلاقی می باشد همراه با نظام های استاندارد ارزیابی ریسک، طراحی و سازماندهی کرد.
خلاصه ماشینی:
"موارد بالا و بسیاری مطالعات دیگر نشان دهنده نوعی از ریسک های مترتب بر قراردادهای بیمه ای است که در چارچوب دو مفهوم ؛ انتخاب نامساعد و مخاطرات اخلاقی ، حاصل از وجود اطلاعات نامتقارن ، مبادله ای پرهزینه را برای طرفین معامله ایجاد می کند که نتیجه آن در سطح خرد، کاهش منافع مشترک و عدم پایبندی به اجرا و تعهدات قرارداد فی مابین و در سطح کلان ، کاهش رفاه و افزایش عدم اطمینان های اقتصادی ـ اجتماعی است .
بررسی هریک از شرایط گفته شده و البته برخی موارد بنیادی دیگر، نشان می دهد نه تنها صنعت بیمه از نبود زیرساخت ها و اصول اقتصادی لازم برای کاهش ریسک های مترتب بر مبادلات اقتصادی رنج می برد بلکه خود نیز در بند بخش عمده ای از ریسک های ناشی از مخاطرات اخلاقی است که منجر به ایجاد و تشدید هزینه های مبادلاتی می شود.
مطابق راهبرد هفتم سند چشم انداز صنعت بیمه جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴، در خصوص استقرار نظام مدیریت ریسک در مؤسسات بیمه و بیمه مرکزی ، لازم است ابعاد متنوع ، چندوجهی و نهادی مفاهیم بنیادی عدم اطمینان ، مخاطرات اخلاقی و انتخاب نامساعد به درستی درک شود و ساختار مدیریت ریسک در شرکت های بیمه مبتنی بر روش شناسی اقتصاد هزینه مبادله و اقتصاد نهادی ، با استانداردهای ارزیابی و طراحی سازوکارهای مدیریت ریسک تلفیق شده به طوری که بتواند ریشه های نارسایی و ناکارایی و عدم تقارن اطلاعات موجود در بازار را به طور جامع و درخوری شناخته و سپس در جهت رفع آن از طریق حذف ، بازطراحی ۳ یا اصلاح نهادها و قواعد شکل دهنده نظم ها و ترتیبات نهادی ، اقدام کند."