چکیده:
فرض اصلی نویسندگان مقاله حاضر این است که «تنشزایی یا تعاملزایی تفاوتها و تنوعات هویتی گروههای مختلف در حوزههای قومی، زبانی، مذهبی، .... نه امری ذاتی، بلکه برآمده از طرز تلقیها، ادراکات و سیاستگذاریهایی است که سیاستگذاران هر نظام سیاسی اتخاذ مینمایند». به تعبیر روشنتر، صرف وجود تفاوتها و تنوعات هویتی به معنای فرصت یا تهدید نیست، بلکه این نوع ادراک سیاستگذاران است که این تفاوتها را تبدیل به فرصتی برای انسجام و همبستگی ملی و یا تهدیدی چالشبرانگیز برای نظام سیاسی مینماید. این فرض به معنای نادیدهگرفتن و یا رد عوامل تأثیرگذار دیگر در این زمینه نظیر سابقه تاریخی مشترک، نوع ادراک آنها از یکدیگر، نقش نخبگان، عوامل منطقهای و بینالمللی نیست؛ بلکه تأکید بر این مسئله است که با لحاظ همه این عوامل آن چه در تحلیل نهایی ماهیت تفاوتها و تنوعات هویتی را رقم میزند، سیاستگذاریهای هویتی رسمی صورت گرفته از سوی نظام سیاسی است که فرصت لازم را برای فعالسازی یا تضعیف این عوامل فراهم میکند.
Main hypothesis of authors is that "tensions in the relationship of different identity groups in the areas of ethnic، linguistic، religious Not something intrinsic، but derived from the considered، perceptions and plans of providing policy makers adopt any political system. The interpretation brighter، only differences of identity and diversity means not a threat or opportunity، but this type of policy makers that these differences in perception into an opportunity for national unity and cohesion or provides threat for political system. The assumption means negation affect other factors in this field such as shared history، the type of understanding each other، the role of elites، regional and international factors is not، but the emphasis with this issue because all these factors what final analysis the nature of the differences identifying number and variety of causes، policy made by the formal identity of the political system the opportunity or necessary to activate these factors provide the attenuation.
خلاصه ماشینی:
این فرض به معنای نادیده گرفتن و یا رد عوامل تأثیرگذار دیگر در این زمینه نظیر سابقه تاریخی مشترک، نوع ادراک آن ها از یکدیگر، نقش نخبگان ، عوامـل منطقـه ای و بین المللی نیست ؛ بلکه تأکید بر این مسئله است که با لحاظ همه این عوامل آن چه در تحلیل نهایی ماهیت تفاوت ها و تنوعات هویتی را رقم میزند، سیاست گذاری های هویتی رسمی صورت گرفته از سوی نظام سیاسی است که فرصت لازم را برای فعال سازی یا تضعیف این عوامل فراهم میکند.
راز این واقعیت آمیخته با تفاسیر متناقض و گاه متعارض در چیست ؟ چه عواملی در ادراک سیاست گذاران در ارتباط با مدیریت تنوع هویتی جامعه تأثیر میگذارد؟ چگونه میتوان گروه های مختلف هویتی را در چارچوب سیاست ها و راهبردهای عمده اجتماعی با یکدیگر مؤتلف نمود؟ تا چه میزان ادراک سیاست گذاران در بروز اجماع و ائتلاف ملی یا تخالف و ستیزش هویتی تأثیرگذار میباشد؟ در جامعه ایران چگونه میتوان مدیریت و سیاست گذاری مؤثر و کارآمدی در حوزه هویت اتخاذ نمود؟ تجارب پیشین ناظر بر توجه و ملحوظ داشتن کدام بعد از ابعاد هویت ایرانی بوده است ؟ سیاست گذاری دربرگیرنده برنامه هایی سیاسی به منظور دستیابی به اهداف اجتماعی است .
این فرض به معنای رد عوامل تأثیرگذار دیگر در این زمینه نظیر سابقه تاریخی مشترک، نوع ادراک آن ها از یکدیگر، نقش نخبگان ، عوامل منطقه ای و بین المللی نیست ؛ بلکه تأکید بر این مسئله است که با لحاظ همه این عوامل ، آن چه در تحلیل نهایی، ماهیت تفاوت ها و تنوعات هویتی را رقم میزند، سیاست گذاری های هویتی رسمی صورت گرفته از سوی نظام سیاسی است که فرصت لازم را برای فعال سازی یا تضعیف این عوامل فراهم میکند.