چکیده:
یکی از مهم ترین مشکلات و آسیب های زانو، بهویژه در میان زنان ورزشکار ، سندرم درد تلوفمورال (PFPS) است که می تواند عملکرد ورزشکاران را تحت تاثیر قرار دهد . هدف از این پژوهش، بررسی اثر بانداژ کشکک بر درد و کنترل وضعیتی پویای افراد مبتلا به PFPS و مقایسه آن با گروه غیرمبتلاست. این تحقیق به روش نیمه تجربی روی 30 زن ورزشکار نخبه رشته فوتسال با میانگین سن 2/37±22، قد 4/9±163/1 سانتی متر و وزن 9/7±61/76 کیلو گرم انجام شد که نیمی از آنها به PFPS مبتلا بودند. نمونه ها به روش هدفمند از میان بازیکنان لیگ دانشگاه تهران انتخاب شدند. تعادل پویا در دو مرحله قبل و بعد از بانداژ، به وسیله دستگاه تعادل سنج بایودکس در دو سطح بی ثباتی کم ( 6) و زیاد ( 3) اندازه گیری شد .میزان درد در گروه مبتلا حین انجام حرکت اسکات، با استفاده از شاخص دیداری سنجش درد ثبت شد. برای مقایسه داده ها در هر گروه از آزمون t، زوجی وابسته و برای مقایسه اثر بهبودی بانداژ بین دو گروه از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد در گروه مبتلا، درد قدامی زانو پس از بانداژ کاهش یافت (P<0/05) و نبود تفاوت در سطح بی ثباتی (P>0/05). دلایل ارتقای تعادل در این تحقیق را می توان به اثر تحریکهای پوستی بانداژ، اثر کاهش درد، افزایش حس عمقی یا افزایش فعالیت عضلة چهارسر نسبت داد. به نظر می رسد این عوامل موجب
افزایش ارسال اطلاعات حسی به مراکز کنترل حرکتی میشود و ارتقای تعادل را در پی دارند. هرچند بانداژ کشکک توانسته است درد قدامی زانو را کاهش و تعادل پویا را ارتقاء دهد ، انجام بررسی های بیشتر لازم به نظر می رسد. همچنین پیشنهاد می شود کاربرد بانداژ کشکک علاوه بر افراد مبتلا، برای پیشگیری در افراد مستعد آسیب نیز استفاده شود.
خلاصه ماشینی:
"مقایسة بین گروهی اثر بهبودی بانداژ بین دو گروه مبتلا و غیرمبتلا اثر بهبودی شاخص قدامی خلفی در گروه میانگین SD P-valeu طح بثاتزیاد مبتلا 0/59 0/45 0/07 س ی بی غیرمبتلا 0/53 0/41 طثاتک مبتلا 0/75 0/37 0/02 سح بی بی م غیرمبتلا 0/45 0/31 بحث و نتیجه گیری با توجه به نتایج ، بانداژ کشکک در کاهش درد و بهبود تعادل پویای افراد مبتلا بـه PFPS مـؤثر بوده و به کاهش میانگین نوسانات مرکز فشار بدن بر سطح اتکاء در جهـت قـدامی - خلفـی در هر دو سطح بی ثباتی کم و زیاد منجر شده است .
الگوی حرکتی تغییر یافته در اثر درد ممکن اسـت اثـری مختـل کننـده بـر کنتـرل عصـبی - رعضلانی داشته باشد که به آن اثر «مداخلة درد» می گویند (١٩)؛ بنابراین به نظر می رسد بانداژ از طریق کاهش درد، اثر «مداخلة درد» را بر کنترل عصبی - عضـلانی کـاهش داده ؛ در نتیجـه توانسته است واکنش های تعادلی را در گروه مبتلا به سطح افراد غیرمبتلا نزدیک کند.
در توجیـه آن می توان به این نکته اشاره کرد که در اغتشاش سطح تماس به سمت بخش قدامی عضلة چهـار سر فعالیت زیادی از خود نشان می دهد تا بتواند مرکز فشار کف پایی را در محدودة سطح اتکاء حفظ کند و چه اغتشاش در جهت قدامی باشد، چه خلفی ، فعالیت این عضله به سفتی و ثبـات در مفصل زانو منجر می شود (٢١)، در حالی کـه در اغتشاشـات و جابـه جـایی سـطح اتکـاء بـه طرفین ، بدن بیشتر از استراتژی ران کمک می گیرد (١٥) و هنگام تلاش در برگردانـدن تعـادل مختل شدة بدن ، حرکت خم کردن زانوها اثری در کاهش جابه جـایی طرفـی مرکـز تـودة بـدنی ندارد (٢٣)؛ چنانچه مطالعه ای نشان داد خم یا راست بودن زانو بر شاخص ثبات طرفی حین بر هم خوردن تعادل تأثیری ندارد (٢٤)."