چکیده:
سیاست جنایی، منظومهای میانرشتهای و متشکل از چندین نظام تعاملگر ملی - حکومتی است که در مـورد جـرایم و انحرافات خطیر چارهجویی میکند و مدیریت عدالت کیفری را از رهگذر تنظیم روابط علوم جزایـی و کنشـگران نظـام عدالت کیفری در عرصة نظری و میدانی بر عهده دارد. عدالت کیفری، از راهبردیترین سـطوح قـدرت نـرم هـر نظـام حاکمیتی محسوب میشود و ضعف در تدوین و پایش سامانة ملی سیاست جنایی، بحـران کـارایی و چـه بسـا بحـران مشروعیت را متوجه آن نظام میکند. سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران، نقاط قوت و ضعف پرشماری دارد کـه از میان نقاط ضعف آن، نسنجیدگی راهبرد کلانی است که بر غالب تصمیمات تقنینی و قضایی و اجرایی نهادهای حقـوقی کشور حاکم است. این مقاله، با روش تحلیلی، پس از مرور اهمیت بومیسازی سیاست جنـایی، جلـوههـایی از بحـران بومی نبودن سیاست جنایی جمهوری اسلامی را توصـیف و تحلیـل مـیکنـد. آنگـاه بـهطـور خـاص، تکـوین و نضـج جریانهای عقلگریز در رویکرد سنتی به فقه جزایی را بررسی خواهد کرد و صدمهای که این جریانها به نظام کیفـری ایران در وصول به مقاصد کلان و غایی عدالت کیفری وارد کردهاند را بـازبینی مـیکنـد. در مقابـل، راهکارهـایی بـرای تقویت جریان رقیب ارائه دادهایم که ظرفیتهای فقهی و حقـوقی موجـود در مسـیر بـومیسـازی سیاسـت جنـایی بـا محوریت فقه جزایی اسلام را نشان میدهد؛ تا بخشی از طرح کلان الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت را در قلمـرو نظـام سیاست جنایی تامین کند.
Criminal policy is an interdisciplinary system consisting of several interactive nation-state subsystems that attempt to address serious crimes and deviances by managing criminal justice through organizing the relationships between criminal science and actors within the criminal justice system in both theoretical and practical settings. As an important element at the most strategic level of soft power for any system of governance، criminal justice requires particular attention since any inefficiency in development and monitoring of the national criminal policy system may lead to crisis of efficiency crisis or even legitimacy crisis of a regime. Despite its several strengths، criminal policy of the Islamic Republic of Iran suffer from a number of weaknesses including strategies developed at macro level to govern legislative، judicial، and executive decisions made by legal authorities in the country.
By reviewing the significance of localization of criminal policy، the present study draws on an analytical approach to describe instances that indicate a crisis resulting from lack of a localized criminal policy in the Islamic Republic of Iran. In particular، it examines the process of formation and development of anti-rationalist approaches to penal jurisprudence through a scrutiny of how such approaches hindered realization of ultimate goals in terms of criminal justice at the macro level of the Iranian criminal system. On the other hand، a number of approaches are proposed to strengthen the opposite view that draws on the legal capacities of Islamic jurisprudence to localize a criminal policy centered on Islamic penal jurisprudence and to partially meet the requirements in development of an Islamic-Iranian progress model within the realm of criminal policy system.
خلاصه ماشینی:
"الگوی شفاف نحوة تعاملبخشی میان عقل، نص، عرف و دانش در علوم دینی مـد نظـر چیست؟ در منطق نظری بازسازی فهم دینی، شاخصهـای بازسـازی، عوامـل بازسـازی و موقعیت اجتماعی گفتمانهای مختلف بازسازی در میان جریـانهـای روشـنفکری دینـی و تولید علوم دینی در ایران، لبنان، مصر و دیگر کشورهای صـاحبنـام جهـان اسـلام کـدام است؟ بهطور خاص، چگونه میتوان «سیاست جنایی اسلامی» را به شکل یـک علـم دینـی طراحی کرد تا دیگر دست از یکسانپنداری سیاستهای حاکم بر فقه جزایـی بـا سیاسـت جنایی اسلامی برداشته شود؟ راهبردی شدن سیاست جنـایی اسـلامی در منظومـة گفتمـان «علم دینی» تاکنون توانسته است چه چالشهایی را رصد کند؟ در جهان اسلام، پژوهشهای نظری فراوانی صورت گرفته، اما تلاش بهمراتـب کمتـری برای عملیاتی و راهبردی کردن این پژوهشها شده است.
با توجه به اینکه جامعه و حکومت در کشور ما متصف بـه وصـف «اسـلامی» اسـت و محق و هم مکلف به تحکیم حاکمیت اسلام در همة ساحتهـا بـهویـژه در سیاسـتگذاری کلان اجتماعی (و از جمله سیاست جنایی) هستیم؛ پاسخ به یک پرسش ضرورت مییابـد: نظام معرفتی اندیشة اسلامی (که بسیار فراتر از فقه و فقه جزایی است) چه ظرفیتـی بـرای تحول در گفتمان سنت فقاهتی و خصوصا فقه سنتی بـرای طراحـی یـک الگـوی مـدون و روزآمد برای سیاست جنـایی اسـلامی دارد؟ الگـووارههـا و گفتمـانهـای مطـرح پیرامـون سیاست جنایی اسلامی چه کاستیهایی دارند؟ بهنظر میرسد الگوهای تاکنون ارائـهشـده از سیاست جنایی اسلامی و حتی گفتمان کلی سیاست جنایی اسلامی فاقد جامعیت بودهاند و ادبیات گفتمانی نامتناسب با دانش سیاست جنایی، بعضا فاقد انسجام و بیشتر نظری (گرچه با ارائة برخی شواهد تجربی تاریخی) دارند که با مدل واقعی منظور و مـورد تـلاش بـرای ترسیم و طراحی، تفاوتهای شایان ملاحظهای پیدا میکنند."