چکیده:
هرگونه نظریه پردازی و الگوسازی برای پیشرفت بر بعضی از مبانی معرفت شناختی، جهان شناختی، انسان شناختی، ارزش شناختی و ... استوار و آگاهانه یا ناآگاهانه از آن مبانی مستمد و مستفید است. الگوی اسلامی تمدن و پشرفت ورزی نیز گریزی از بازشناسی و مراجعه به مبانی و زیرساخت های نظری خود نداشته و بررسی دقیق و کاربست هوشمندانه ی آنها در تدوین بهینه الگو، نقش اساسی دارد. در تحقیق حاضر برآنیم تا برخی از مهم ترین مبانی معرفت شناختی مقبول اندیشمندان مسلمان را شناسایی کنیم و نقش آنها را در تدوین نظریه و الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت بازکاویم.
خلاصه ماشینی:
رئاليسم معرفت شناختي و الگوي پيشرفت با توجه به اينکه هر نظريه و الگوي اثباتي در باب پيشرفت تعيين کنندٔﻩ حوزه هـاي ارتبـاطي انسان ، چند و چون روابط او و مبتني بر شناخت نظام علي و معلولي حاکم بر اين مناسبات است ؛ به ناچار بر بنياد رئاليسم معرفت شناختي استوار است ؛ زيرا بـدون آن ، ايـن حـوزه هـا ناشناختني انگاشته شده اند و به تبع آن ، نحؤﻩ روابط نيز بنياد معرفتي اعتمادپذيري نخواهـد داشت .
به عبارت ديگر اين سؤال مطرح است که آيا بر اسـاس انگـاره هـاي رقيـب رئاليسـم معرفت شناختي، ميتوان نظريه و الگوي پيشرفتي را تدوين و طراحي کرد يا خيـر؟ بـه نظـر ميرسد که پاسخ منفي است ؛ زيرا بدون امکان شناخت ولـو فـيالجملـه در موضـوعات و مسائل مربوط به پيشرفت ، توسعه و تمدن چگونه ميتوان نظريه اي در اين باب ارائـه داد و سپس بر اساس آن الگويي بنا کرد؟ اما آيا ديدگاه فوق در چگونگي نظريه و مدل هم تأثيرگذار خواهد بود؟ به نظر ميرسـد پاسخ منفي است و الگوها بر اساس عوامل ديگري، در طـول رئاليسـم معرفـت شـناختي از يکديگر تمايز مييابند.
بنابراين چهارگونگي منابع اصلي معرفت در معرفـت شناسـي اسـلامي و جايگـاه برتـر وحي و فروترانگاري ادراک حسي نسبت به ديگر مجاري ادراکي، همچنين اعتبار فيالجملۀ حافظه و گواهي، به عنوان دو عامل نگهدارنده و انتقال معرفت ، مهم ترين سنگ بناي الگـوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت است و تمايزي بسيار جدي بين اين الگو و الگوهاي غربـي (کـه بيش از همه به دريافت هاي حسي و تجربي متکي است ) در پي ميآورد.