چکیده:
مقاله پیش رو در صدد پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان نظام احسن را به عنوان یکی از مبانی جهانشناسی اقتصاد اسلامی معرفی کرد. فرضیهای که مقاله در پی اثبات آن میباشد این است که نظام احسن که در فلسفه و کلام اسلامی مطرح است و با رویکرد قرآنی بیان میشود، میتواند به عنوان یکی از مبانی فلسفی اقتصاد اسلامی اخذ شده و در نظریهپردازیهای اقتصاد اسلامی به عنوان یک پیشفرض نقشآفرینی کند.
از مهمترین دستاوردهای مقاله این است که نشان میدهد چگونه آموزههای «قضا و قدر»، «سنتهای الهی» و «خیر و شر» که از عناصر اصلی نظام احسن از دیدگاه قرآن کریم هستند، منافاتی با رشد و توسعه نداشته، بلکه تقویتکننده آن هستند.
مقاله به لحاظ رویکرد مطالعه تطبیقی است و اقتصاد کلاسیک نیز مطالعه شده است. ازآنجاکه نظام احسن یک مفهوم فلسفی میباشد، نخست برداشت فلسفی از این مفهوم مطرح شده و سپس آثار آن در اقتصاد معرفی شده است؛ به لحاظ تفسیری نیز روش تحلیلی – عقلی اتخاذ شده است. پذیرش نظام احسن به عنوان یک مبنای فلسفی برای اقتصاد اسلامی، ایده جدیدی است که در مطالعات گذشته کمتر به چشم میخورد.
This Paper is to answer this question that how the best system (nidham-al-ahsan) can be introduced as one of fundamental ??? principles of Islamic economics. The hypothesis that the paper is to prove it is that the best system proposed in Islamic theology and philosophy explained with a Quranic approach، can be taken as one of philosophical principles of Islamic economics and make role as a proposition in theories of Islamic economics. The most important finding of this paper is that it shows how “fate”، “divine rules”، and “good and evil” that are of main elements of the best system from the viewpoint of Quran، are not in contradiction with growth and development and strengthen growth and development. Paper uses the comparative study and studies the classical economics. As the best system is a philosophical concept، its philosophical meaning has benn proposed at first and then its effects on economics have been studied. The interpretational approach of the paper is analytical-reason methodology. Accepting the best system a philosophical foundation for Islamic economics، is a new idea that has rarely been studied in the past.
خلاصه ماشینی:
در بحث تطبیقی که در گذشته درباره «قوانین طبیعی» و «سنن الهی» مطرح شد، برخی تفاوت ها و شباهت های آنها بیان گردید؛ علاوه بر این ، به برخی از سنن الهی اشاره شد که از گروه اول سنن بوده و به طور غیر مستقیم بر گستره اقتصاد مؤثر میباشند؛ البته هنگام بازخوانی این سنن ، تلاش گردید که از شواهد اقتصادی در آیات قرآن کریم استفاده شود؛ اکنون میبایست به سننی پرداخته شود که همانند قوانین اقتصادی، با گستره اقتصاد ارتباط تنگاتنگی داشته و در تحلیل و شکل گیری رفتارهای اقتصادی از دیدگاه قرآن کریم ، نقش بسزایی دارند؛ از این گروه از سنن میتوان به عنوان «سنن اقتصادی» یاد کرد: سنت رزق «رزق » به معنای عطا و بخشش مستمری است که مطابق با نیاز فرد جهت ادامه حیاتش باشد و ازآنجاکه روزی الهی، عطای مستمر او به موجودات است به آن «رزق » گفته میشود (مصطفوی، ١٤٠٢ق ، ج ٤، ص ١٠٢)؛ «مطابق با نیاز فرد بودن » و یا «بهره مندشدن فرد از آن »، قیدهایی میباشند که دو مفهوم «رزق » و «کالا» را به یکدیگر نزدیک تر مینماید؛ خلاصه آنکه رزق عطایی است که از آن منتفع میشوند؛ خواه طعام باشد یا علم و یا غیر آن ( طباطبایی، ١٣٩٣ق ، ج ٣، ص ١٣٧/ قریشی، ١٣٧١، ج ٣، ص ٨٢)؛ توجه به قید مزبور از جهت دیگری نیز حائز اهمیت است ؛ زیرا تفاوت اصلی بین مفهوم دو واژه «رزق » و «درآمد» را آشکار میسازد؛ ابن خلدون با استشهاد به کلامی از حضرت رسول ص «انما لک من مالک ما اکلت فأفنیت او لبست فأبلیت او تصدقت فأمضیت » (الصالحی الشامی، ١٤١٤ق ، ج ٦، ص ٣٩٩) در این باره میگوید: اگر منافع درآمد و ثروت انسان به خودش برگردد و در راه تأمین مصالح وی صرف شـود «روزی» نامیده میشود؛ ...