چکیده:
پژوهش حاضر با هدف مدلیابی روابط بین هوش اجتماعی و سازگاری تحصیلی با بررسی نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش همة دانشجویان دانشکده تربیت بدنی دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 93-1392 بودند (240 نفر) که از این تعداد 149 نفر با استناد به جدول مورگان و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده برای پاسخگویی به پرسشنامهها انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش سه پرسشنامه استاندارد: "مقیاس هوش اجتماعی" (سیلورا و همکاران، 2001)؛ "خودکارآمدی تحصیلی" (مورگان و جینکز، 1999) و "سازگاری تحصیلی" (بیکر و سیریاک، 1986) بودند که روایی آنها با استناد به نظر متخصصین و پایایی آنها با محاسبه آلفای کرونباخ تایید شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها هم از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها نشان داد که هوش اجتماعی به طور مستقیم و با واسطه خودکارآمدی تحصیلی بر سازگاری تحصیلی دانشجویان تاثیرگذار است.
خلاصه ماشینی:
"نام خلاصه نظریه متغیرها یا نظریه مفاهیم پرداز مرتن نظریه آنومی اجتماعی و فشار مرتن در بیان نظریه خودش به هدف و شکل گیری وسایل مشروع برای رسیدن به هدف اشاره دارد وی معتقد است وقتی شوق نیازهای رسیدن به پله های رفیع اجتماعی در فرد و یا در جامعه به فزونی رود افراد جدید، درآمد، کمتر به محدویت های اجتماعی و هنجارها پایبند شده و آنها را رعایت می پایگاه کنند چون می خواهند به هدف برسند در نتیجه وقتی رابطه بین اهداف و اجتماعی وسایل و راه های رسیدن به هدف توازن خود را از دست می دهد در آن صورت افرادی که در یک ساختار اجتماعی بیش ترتحت فشار باشند بیش تر از بقیه رفتار انحرافی را از خودشان نشان می دهند یا می توان نتیجه گرفت که در دانش آموزان طبقات پایین جامعه چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی وقتی رابطه هدف و راه رسیدن به آن تغییر کند چه شرایطی پیدا می کنند، مثلا گروه پایین تر هر روز در وسایل ارتباط عمومی و رسانه ها، تبلیغ کالاهایی را می بینند که دوست دارد داشته باشند و جزء اهدافشان می شود اما دستیابی به آموزش و راههای ارتقاء برای کسب درآمد و رسیدن به آن اهداف مقدور نیست (رفیع پور، ١٣٧٨، ص ٣١) ."