چکیده:
گفتمان سنتی حاکم بر جامعه ایران متشکل از دو لایه فرهنگی ایرانی و اسلامی طی 150 سال اخیر با مدرنیته برخورد پیدا کرد و با مولفه هایی روبرو شد که متمایز و متفاوت از خود بود، لذا غیر خود را پیدا کرده و به مواجهه با آن برخواست. در پی تقابل ها و مواجهه ها گفتمان هایی شکل گرفت که متفکران هر کدام به فراخور شناسایی مشکلات در پی پاسخگویی و تولید فکر برای این مشکلات بوده اند. برخی هرگونه مولفه از مدرنیته را طرد، برخی خواهان پذیرش هر گونه مولفه ای از مدرنیته، برخی عناصر خوب آن را اخذ و عناصر بد آن را طرد کرده و در نهایت عده ای نیز با تاکید بر سنت های اصیل دینی و فرهنگی ایرانی و اسلامی تلاش کردند به تعریف جدیدی از تمدن که برخاسته از سابقه تمدنی ایران اسلامی است، دست بزند. براین اساس هر کدام از این مواجهه ها به تولید فکر و اندیشه سیاسی و سپس تاسیس گفتمانی اقدام کرد. این گفتمان ها طی فرایندی هر کدام از دل دیگری بیرون زده و با تولید فکری خود در پی پاسخگویی به مسائل بوده اند. نوشته حاضر از منظر گفتمانی در پی پاسخ به این سوال است که مدرنیته چگونه باعث تحول و شکل گیری اندیشه سیاسی در ایران معاصر شده است.
خلاصه ماشینی:
"آخوند زاده ریشه تاریخی پیدایش مفهوم وطن پرستی جدید غرب را شناخته و این موضوع برای وی قابل درک است که با تأسیس نظام های سیاسی جدید در اروپا، ناسیونالیسم و وحدت بر پایه اصول لیبرالیسم بنا شده و از طرف دیگر شناخت وی نسبت به ناسیونالیسم به قدری عمیق است که با وجود مخالفت با استبداد آن را بر بیگانه ستیزی خود ترجیح داد: «پادشاه ما اگر دیسپوت (استبدادی ) هم باشد شکر خدا را که باز از خودمان است و ما در دست بیگانه گرفتار نشده ایم » (آدمیت ،١١٦:١٣٤٩).
و در این زمینه به قول حقدار دو کار انجام داد، اول اینکه باستانگرایی را به پدیده ملیت خواهی ایران پیوند می زند و از آن دو همچون ستون های اصلی اقتدار دولت ملی و مدرن رضا شاه بهره می گیرد و دوم اینکه ایده های باستان گرایانه خود را به شرایط جدید جهانی و تبادلات فرهنگی میان ملت ها و مسئله گردشگری نیز پیوند می زند و حفظ آثار باستانی و تقویت روحیه ملت پرستی را مایه سربلندی ایرانیان در زمان حاضر می داند (حقدار، ١٣٨٤: ٩٣ و ٩٥).
فرق اساسی حکومت اسلامی با حکومت های مشروطه سلطنتی و جمهوری در همین است که نمایندگان مردم یا شاه در این گونه رژیم ها به قانون گذاری می پردازند، در صورتی که قدرت مقننه و اختیار تشریع در اسلام به خداوند اختصاص یافت (امام خمینی ، ١٣٧٥: ٥٣)."