چکیده:
این مقاله درباره نظام اخلاقی در منظومه فکری دکارت است. در مرحله اول این نوشتار میخواهیم نشان دهیم که حتی اگر بپذیریم دکارت یک نظریه منسجم و نظاممند اخلاقی پرورش نداده و بهطور خاصتر کتابی مستقل و صریح درخصوص فلسفه اخلاق ننوشته است، اما دغدغههای اخلاقی دارد و میان انواع سبکهای زندگی و رفتارهای مختلف تفاوت جدی مینهد. او در آثار گوناگون خود به اصول و مبانیای اشاره میکند که ما میتوانیم براساس آنها، نظریه اخلاقی منسجمی به دکارت نسبت بدهیم.
در مرحله بعد، میخواهیم به ماهیت و ساختار نظر اخلاقی دکارت اشاره کنیم. در این مسیر، ضمن بررسی مختصر دیگر تفسیرهای موجود، تفسیر مورد نظر خود را از اخلاق دکارتی شرح میدهیم و مولفههای مهم و اساسی آن را بیان میکنیم. همچنین، در ضمن بحث، به این مطلب نیز اشاره میکنیم که رای او به چه گروهی از فیلسوفان اخلاق متاخر شباهت بیشتری دارد. همانطورکه خواهیم دید، اخلاق دکارت چهار مولفه اصلی دارد: فضیلت، علم، محدودیت معرفت و سعادت. اینها چهار مولفه بنیادینیاند که بهنظر میرسد توضیح اخلاق دکارت، بدون آنها ناقص و حتی نادرست باشد.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین ، شاید تلاش دکارت در انفعالات به طور (Virtue, science and Happiness; The Foundation of Descartes’ Ethics) مستقیم اخلاقی به نظر نیاید، اما باید بدانیم که این آراء دست کم یکی از مبناهای اخلاق دکارتی را تشکیل میدهد.
(Virtue, science and Happiness; The Foundation of Descartes’ Ethics) دکارت میگوید مراد ما از انفعالات نفس در این کتاب، همین قسم سوم است ؛ یعنی انفعالاتی که اولا ادراک نفس است ؛ ثانیا معلول بدن است و از طریق دخالت سیستم عصبی بدن درک میشود؛ ثالثا دربارة چیزی از خود نفس است (دکارت، ١٣٩٠: ٣٩٣-٤٠٦).
مؤلفۀ دوم: علم فیزیولوژی فضیلت دکارت برای مهار و بهرهبری صحیح از انفعالات و رسیدن به آرامش خاطر است ، اما یک گذرگاه مهم بر سر راه این مقصود وجود دارد که همان علم فیزیولوژی بدن انسان است .
رایحۀ چنین حکمی در بند ١٥٣ و ١٥٤انفعالات به مشام میرسد که در آنها، دکارت معرفت و فضیلت را در کنار یکدیگر میگذارد و لغزش و خطا را ناشی از فقدان معرفت میداند، نه عدم وجود ارادة خیر؛ اما در پایان بند ١٧٠، او به صراحت این رأی را بیان میکند و راه علاج تردید و دودلی را در فهم این امر میداند: ما باید توجه داشته باشیم «که ما فقط هنگامی تکلیف خود را انجام دادهایم که هر حکمی را به بهترین نحو ممکن صادر کردهایم ، اگرچه ممکن است [عملا] حکم بدی صادر کرده باشیم » (دکارت ، ١٣٩٠: ٤٨٥)."