چکیده:
مقاله حاضر با بررسی مبانی اندیشه ای جریان های فکری فرهنگی ایران پس از انقـلاب اسـلامی، بـه تبیـین رابطـه هریک با حقوق زن پرداخته است . سوال اصلی آن است که با کدامین معیـار مـیتـوان تصـویری از فضـای نظـری جامعه ایران به دست داد و همبستگی میان جریان های اجتماعی با حوزه های حقوقی را بیان کرد. در بخش نظری، رابطه جریان های اجتماعی با مطالبات حقوقی، نظریه های مکتب «واقع گرایی اجتماعی» ملاک قرار گرفته است که به همبستگی تحولات اجتماعی با تحولات حقوقی اعتقاد دارد و اینکه این همبستگی اثرپـذیری قواعـد حقـوقی از افکار و اعتقادات افراد دخیل در آن و پویایی حقوق را نشـان مـی دهـد. در بخـش جریـان شناسـی نیـز، چرایـی و چگونگی تقسیم بندی جریان ها، برحسب دین محوری و رابطه آن ها با سنت و مدرنیته است . این پژوهش مبتنی بـر روش تحلیلیـ استدلالی و نتایج یافته ها حاکی از آن است که در نظام اسلامی ایران ، که حقـوق از شـریعت دینـی استنباط میشود، موضع گیری در برابر این امر، دو رویکرد کلی «دینی» را که حقوق اسلامی را به حق میداننـد و «غیردینی» که اساس تبعیض در حقوق را دینیبودن آن میداند به وجود میآورد. در گام بعدی، موضع گیریها در زیرمجموعه این دو رویکرد به سنت و مدرنیته ، خرده جریان های سنت گـرا، تمـدن گـرا، و روشـنفکری دینـی را در بخش دینی و روشنفکری سکولار و معاند را در بخش غیردینی ایجاد میکند، که عملکرد هریک در برابر تحـولات اجتماعی و زمینه اعتقادی جامعه ، حقوق متفاوتی را برای زنان طلب میکند. این مقاله به بررسی کیفی تغییرات سبک زندگی در کردستان ایران ـ شهر مریـوان ــ و پیونـد آن بـا صـورت بنـدی هویتی در میان زنان آن شهر میپردازد. مناطق مرزی شهرستان مریوان به دلیل موقعیت جغرافیـایی و سیاسـیــ اقتصادی خاص درگیر رشد اقتصادی فزاینده و بحران های فرهنگی خاص ناشی از آن شده اسـت ؛ بـه گونـه ای کـه شکل جدیدی از سبک زندگی و صورت بندی هویتی در این شهر آغـاز شـده و پیوسـته در حـال گسـترش اسـت . مطالعه حاضر درصدد است به منابع ، مجاری، فرایند، و پیامدهای تغییرات در سبک زندگی و شـکل بنـدی هـویتی جدید در میان زنان این شهر بپردازد. روش شناسی این مطالعه کیفـی اسـت و در آن از روش اتنـوگرافی و نظریـه زمینه ای برای گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها اسـتفاده شـده اسـت . بـا ٥٣ نفـر از زنـان و دختـران ایـن شـهر مصاحبه های عمیقی انجام شده است . نمونه گیـری بـا روش هدفمنـد اکتشـافی و زنجیـره ای انجـام گرفتـه اسـت . یافته های تحقیق حکایت از گسترش فزایندة تغییرات در ابعاد گوناگون سبک زندگی و هویتی مشـارکت کننـده هـا دارد که در اکثر موارد با ساختار فرهنگی عام و سنتی و ارزش ها و هنجارهای شهر مریـوان در تضـادی بنیـادین و همه جانبه است . براساس روش نظریه زمینه ای با تحلیل داده های متنی مصاحبه ها و برخی یافته هـای مشـاهده ای، مجموعه ای از مقولات به منزله شرایط بسترسـاز تغییـرات سـبک زنـدگی، تعـاملات شـکل گرفتـه در ایـن بسـتر و پیامدهای ناشی از آن ها استخراج شده اند که درنهایت به یک مقوله هسته با عنوان هویت تنش زا ختم شده است .
خلاصه ماشینی:
"بیان مسئله از آنجا که بشر در دنیایی جدید و در حال دگرگونی قرار گرفته ، پرسشی که ذهن اندیشـمندان را به خود مشغول داشته این است که ارتباط میان جامعه و تحـولات فکـری و فرهنگـی آن بـا نظام حقوقی و قانونگذاری یک جامعه چیست ؟ و به طور مشـخص در حکومـت اسـلامی ایـران ، مطالبات حقوقی که هر تفکر برای زنان تبیین و توصیه می کند چیست ؟ شناخت این جریان هـا و مطالبات حقوقی هریک قدمی بزرگ در راه مدیریت فکری و مهندسـی فرهنگـی اسـت ؛ زیـرا شناخت صحیح مسائل سیاسی و فرهنگی و تحلیل درست از وقایع هـر جامعـه بـدون شـناخت جریان های فکری و سیاسی ممکن نیست و در حوزة اجتمـاعی هماننـد دیـده بـان فرهنگـی در زمینه های مختلف تقنینی، امنیتی، فرهنگی، و اجتمـاعی بـا رصـد و پـیش بینـی جریـان هـای فرهنگی، مسئولان حکومتی را در مواجهه با مسائل گوناگون کارآمدتر می کند [١٨،ص ٢٩].
به همین دلیل ، سؤال اصلی در این تحقیق آن است که آیا میتوان میان مطالبات و آگاهی حقوقی زنان با دیدگاه های فرهنگی جریان های اجتماعی ارتباطی مشاهده کرد یا خیر؟ پیشینه شفیعی سروستانی در اثر خود با عنوان جریان شناسی دفاع از حقوق زنـان در ایـران دو جریـان سیاسی و سکولار را دارای دیدگاه های غیردینی و اهداف نزدیک به هـم معرفـی مـیکنـد و در بخش بعد به بررسی جریان دینی تجددگرا یا اصلاح طلب دارای دو رویکرد فقهی و غیرفقهـی و در مقابل طیف اصولگرا و بررسی ویژگی ها و آثار هریک می پردازد [١٩]."