چکیده:
بی تردید قرآن در خلق، تحوّل و تطوّر علوم بلاغی نقش عمده و اساسی داشته است؛ چنانچه با بررسی متون ادبی هر دورهی ادب فارسی، به خوبی جلوه های لفظی و معنایی قرآن در ایجاد تصویرهای بلاغی و آرایههای بدیعی، آشکار میشود. این مقاله به منظور نمایان ساختن نقش قرآن در تحول و تطوّر آرایه های بدیعی و یافتن شواهد قرآنی در این زمینه، همچنین با هدف کاوشی نو درباره ی جناس، و آشنایی بیشتر با شعر شاعران بزرگ سبک آذربایجان و میزان تأثیر پذیری شعر آنها از قرآن، ، جناس های قرآنی را در شعرسه تن از شاعران بزرگ این سبک(خاقانی، نظامی، قطران تبریزی)، مورد بررسی قرار داده است. در این زمینه به 20 قسم جناس قرآنی در شعر این شاعران، دست یافته ایم.
خلاصه ماشینی:
"انت فیهم ز نبی خوانده و ماکان الله / که عذاب از پس ماکان به خراسان یابم (خاقانی: 298) ماکان: و ما کان الله لیعذبهم و أنت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون (32/ 8) *زبانی / زبانی( یکی در معنای دربان دوزخ و دیگری در معنای زبان است) اگر دوزخی بر زبان آرد آن را / زبانی کند دوزخی را زبانی(قطران: 387) زبانیه: فلیدع نادیه*سندع الزبانیة (18-17/ 96) 4- مرکب مفروق: ( یکی بسیط و دیگری مرکب، غیر همشکل در نوشتار) *صفصف / صف صف قاع صفصف دیده و صفصف سپهداران حج /کوس را از زیر دستان زیر دستان دیده اند (خاقانی: 91) قاع صفصف: فیذرها قاعا صفصفا*لا تری فیها عوجا و لا أمتا (107- 106/ / 20) *قلقل / قل قل بلبله در قلقل آمد،قل، قل ای بلبل نفس/ تازه کن قولی که مرغان قلندر ساختند (خاقانی: 111) خاقانی در این بیت با بهرهگیری از لفظ قرآنی پرتکرار«قل»، علاوه بر خلق نوعی جناس، میخواهد بسامد بالای واج «ق» را که منجر به واجآرایی هم شده، با تکرار زیاد «قل» در قرآن، قرین و همسو سازد.
(102/ 2) *قدر/ قدر تا شب او را چه قدر قدر هست زهرۀ شب سنج ترازو به دست(مخزن الاسرار: 179) شب قدر: إنا أنزلناه فی لیلة القدر*و ما أدراک ما لیلة القدر(2-1/ 97) 9- جناس مضارع: ( اختلاف در حرف اول) *رب/ هب سلیمانیست این همت به ملک خاص درویشی /که کوس رب هب لی می زند از پیش میدانش (خاقانی: 210) زیبایی موجود در دو لفظ متجانس این بیت، مربوط به بلاغت قرآنی است که متجانسین در کنار هم ذکر شده و علاوه بر جناس، تضمین المزدوج یا اعنات القرینه را هم به وجود آوردهاند."