چکیده:
یکی از مشخصات بارز سبک حافظ ایهام است و در این میان ایهامسازی با کلمات موسیقایی نمودی آشکار دارد. از میان شاعرانی که حافظ تحت تأثیر آنهاست، خواجوی کرمانی و امیرخسرو دهلوی نیز بهطور چشمگیری از ایهام موسیقایی بهره میبرند، بهگونهای که پارهای از کلمات ایهامساز در شعر هر سه با ساختار مشترکی به کار رفته است. پرسش بنیادین ما این است که حافظ به چه میزان در کاربرد ایهام موسیقایی از خواجو و امیرخسرو تأثیر پذیرفته است؛ برای این منظور ابتدا ایهامهای موسیقایی هر سه دیوان را انتخاب کردهایم، سپس ایهامهای مشترک را جدا کرده و به شرح مختصر معنایی و ساختاری هر یک پرداختهایم و با این کار نشانیم حافظ در این مشخصه سبکی خود نیز نگاهی آشکار به شعر خواجو و امیرخسرو داشته است.
خلاصه ماشینی:
٢. بحث ايهام هاي موسيقايي مشترک در سه ديوان به ترتيب حروف الفبا به شرح زير است : - پرده : پرده در معاني مختلفي به کار رفته است : ١- در موسيقي قديم نام دوازده آهنگ يا مقام بوده است (ستايشگر، ١٣٩١: ج١: ١٨٣)، پرده هاي مشهور عبارت اند از: عشاق ، نوا، بوسليک ، راست ، عراق ، اصفهان ، کوچک ، زيرافکند بزرگ ، زنگوله ، رهاوي ، حسيني و حجاز (آملي ، ١٣٨٩: ج٣: ١٠٢)؛ ٢- در معناي مطلق آهنگ ؛ ٣- در موسيقي قديم روده ، زه و بند که بر سواعد آلات زهي مي بسته اند تا با نهادن انگشتان بر آن ها اصوات ايجاد کنند.
قاتل مشتاق گو تيغ مکش در حرم رهزن عشاق گو چنگ مزن در حجاز 13 (خواجو، ١٣٩١: ٦١٩) حاجيان چون روي در راه حجاز آورده اند مطرب عشاق گو بنواز راهي از حجاز (همان : ٣٨٩) عشاق را اگر به حرم ره نمي دهند از ره چر برند به آوازه حجاز (همان : ٦١٩) راستي را گر چه هر نوبت مخالف مي شود از سپاهان تا حجاز آشوب عشاقش نگر (همان : ٢٣٧) اميرخسرو نيز با آگاهي از اصطلاحات موسيقي ، کلمات قول ، مخالف ، راه ، پرده (اصطلاح )/ حجاز و عشاق (مقام ) را کنار هم قرار داده و ايهام تناسب دوسويه به کار برده است .
به ياد مجلس خسرو چو برکشدمطرب گهي عراق زند گاهي اصفهان گيرد (حافظ ،١٣٦٢: ١٠٣٥) در شعر خواجو نيز دقيقا همان ساختار همراه شدن سپاهان (اصفهان ) با نام ديگر مقامات موسيقي زمينه ساز ايهام شده است ؛ اما دانش بالاي موسيقايي خواجو در اين ابيات کاملا آشکار است ؛ وقتي که بدانيم مبرقع شعبه اي از مقام راست است که با سپاهان و عراق ايهام دوسويه ساخته است .