چکیده:
از جمله مسائل مطرح در معنی شناسی و تحلیل واژگان متون، اهمیت دادن به معنای نسبی »کلمات در کنار « معنای پایه » است. در این مساله برخی معنای نسبی را رجحان بخشیده، بافت متن و عناصر درونی و بیرونی آن را برخوردار از سهم اصلی در تحلیل معنا دانسته اند . گروهی نیز بافت را در حوزه خاص زمینه و موقعیت فرهنگی – اجتماعی پیدایش گفتار یا متن محدود نموده، بافت اجتماعی را عنصر اصلی معنا دانسته اند. همچنان که پیداست جهت گیری در این مساله و نوع ارزیابی آن، تاثیر بسیار شگرفی در تفسیر متون دینی قرآن و سنت بر جای می نهد . مقاله حاضر به بررسی این مساله می پردازد . در این پژوهش ضمن ملاحظه برخی دیدگاه های جدید، تلاش می شود تا در نگاهی متوازن عناصر درون متنی و فرامتنی اثر گذار در معنای نسبی ارزیابی شود . بر این اساس عوامل زبانی و فرازبانی مولّد معنا از نقطه نظر عالمان مسلمان مورد جستجو قرار می گیرد که در عین حال نوعی نگرش مقایسه ای میان دیدگاه های اندیشمندان مسلمان و رویکردهای جدید در معناشناسی است.
خلاصه ماشینی:
"اما اگر مراد آن باشد که تعیین معنای نهایی واژه ها با توجه به موقعیت و کاربرد آنها در بافت سخن به انجام برسد، این سخن درستی است اما این فرض نیز مبتنـی بـر این پیش فرض است که واژه های مستعمل در هر زبان ، پیش از ورود به صحنۀ کاربرد، دارای معنایی هستند که تعیین آن معنا با ملاحظات گوناگون و از جمله در نظـر داشـتن کاربرد و نوع بازی خاص ، مثلا اخباری ، استفهامی و جز آن صورت می گیرد.
علوم ادبی و تحلیل معنای پایه و نسبی زبان شناسان مسلمان در تحقیقـات ادبـی خـود هـم بـه معنـای اساسـی واژه هـا و ویژگیهای انفرادی کلمات توجه درخوری کرده اند، هم به پیوند کلمات و ویژگی های ترکیبی کلمات که از روابط آنها در متن جمله توسط کاربران در قالب ارتباط تفهیمی ، نتیجه می شود.
بدین ترتیب معلوم می شود که زبان شناسان مسلمان نگاهی مـوی شـکافانه بـه مسأله معنا افکنده ، زوایای آن را مورد توجه قرار داده اند، آنان سیر شکل گیری کلمه و معنای واژه ای لفظ را تا روند پیوستن کلمه در ساختمان سخن دنبال کرده اند و بـدین گونه هم معنای اساسی را به جد مورد اهتمام قرار داده اند و در عـین حـال بـه تحلیـل مسأله معنا در ساختار کلام پرداخته ، از این منظر هم به بافـت متنـی و تحلیـل زبـانی و فرازبانی متن اهتمام ویژه داشته و آگاهی های بـسیار در خـوری در ایـن زمینـه عرضـه کرده اند، هم بافت موقعیتی و زمینه ، اعم از موضوع سخن ، گوینـده ، شـنونده و فـضای فکری و فرهنگی میان آنها را معطوف نظر ساخته اند."