خلاصه ماشینی:
"حال باید پرسید: آیا واقعا این گونه بوده است؟ در پاسخ به این پرسش مهم باید به ماهیت انقلاب توجه کرد و چنین پرسید: آیا ماهیت انقلاب بازگشت به گذشته بود؟ آیا انقلاب به این معنا بود که ما به گذشته برگردیم؛ یعنی همان طور که سلفیها و کسانی مثل وهابیها مدعیاش هستند که میخواهند جامعه را به روزگار خلافت اسلامی بازگردانند؟ (البته اینها مدعی بازگشت به سلف صالح و دوران خلافت هستند، اما ثابت شده که این سخن تنها یک شعار تبلیغاتی است.
وقتی ما از پیوند ادبیات و بهویژه شعر انقلاب اسلامی با گذشته سخن میگوییم، ممکن است عدهای آن را نوعی ضد ارزش تلقی کنند؛ یعنی امتداد گذشته بودن را یک ضد ارزش بدانند، اما من میخواهم با سربلندی بگویم: هر جریان ادبی که بتواند نسبتش را با گذشتة خودش تعریف کند در حقیقت برای خودش شناسنامة ریشهداری ارائه خواهد کرد و در حقیقت میتواند بر پایههایی استوار بایستد و صحبت کند.
به عنوان یک ارزش، ادبیات انقلاب ادامة منطقی ادبیات کهن فارسی است و چون ادبیات کهن فارسی در حقیقت حیثیت فرهنگی ماست، ادبیات انقلاب حیثیتی مضاعف برای خودش پیدا میکند، غیر از اینکه در نگاه اول از یک حادثة خاص اجتماعی متولد شده است، اما میبینیم که این یک نوع باززایی و در حقیقت رنسانس است؛ به این معنا که با استفاده از ارزشهای گذشتة خودش ــ چه شکلهای زیباییشناسانة ادبیات (یعنی استفاده از مثنوی، غزل، رباعی و دو بیتی) و چه ارزشهای معناشناختی ادبیات ــ هم نسبت خودش را با گذشته حفظ میکند و هم ادامه مییابد."