چکیده:
زمینه و هدف: امنیت از مهم ترین و بنیادی ترین نیازهای انسان است که تحت تاثیر عوامل متعددی است. یکی از این عوامل، فعالیت های کودکان خیابانی است که در این پژوهش برای بررسی تاثیر نوع فعالیت های کودکان خیابانی بر احساس ناامنی شهروندان کاشانی، با مطالعه مبانی نظری یک فرضیه اصلی و سه فرضیه فرعی طرح شد.
مواد و روش: روش تحقیق، پیمایشی، ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته و جامعه آماری، کلیه شهروندان کاشانی بالای 18 سال بود که 300 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای، پرسشنامه را تکمیل کردند.
نتایج: یافته های تحقیق نشان داد که انواع فعالیت های کودکان خیابانی که شامل تکدی گری، فعالیت اقتصادی و فعالیت غیرقانونی است، با احساس ناامنی شهروندان رابطه مثبت داشت. همچنین، در اولویت بندی احساس ناامنی، بعد روانی در مرتبه اول و ابعاد مالی و جانی به ترتیب در مراتب بعدی قرار گرفتند.
خلاصه ماشینی:
یکی از این عوامل ، فعالیت های کودکان خیابانی است که در این پژوهش برای بررسی تأثیر نوع فعالیت های کودکان خیابانی بر احساس ناامنی شهروندان کاشانی ، با مطالعۀ مبانی نظری یک فرضیۀ اصلی و سه فرضیۀ فرعی طرح شد.
نتیجه گیری : یافته های تحقیق نشان داد که انواع فعالیت های کودکان خیابانی که شامل تکدی گری ، فعالیت اقتصادی و فعالیت غیرقانونی است ، با احساس ناامنی شهروندان رابطۀ مثبت داشت .
یکی از مؤلفه های تأثیرگذار در احساس امنیت در جوامع شهری کودکان خیابانی هستند که از آن به عنوان «تراژدی شهری » یاد می شود و از جمله معضلات و آسیب های اجتماعی است که شهرها و به ویژه شهرهای به نسبت بزرگ جوامع معاصر، اعم از پیشرفته و درحال توسعه ، با آن دست به گریبان هستند.
یکی از مسائلی که در احساس امنیت شهروندان ٢ تأثیر می گذارد وجود کودکان خیابانی ٣ و فعالیت های آنان است (بیات ، ١٣٨٨، ص ٦٨) که تحقیق 1.
Street Children حاضر به دنبال بررسی این عامل تأثیرگذار بر احساس ناامنی یعنی حضور کودکان خیابانی و انواع فعالیت های آنان ازجمله تکدی گری ، اقتصادی و فعالیت های غیرقانونی بر شهروندان کاشانی است .
فرضیۀ آخر تحقیق عبارت بود از: فعالیت غیرقانونی کودکان خیابانی بااحساس ناامنی شهروندان کاشانی رابطه دارد که نتایج به شرح جدول ٨ است .
فرضیۀ دیگر این بود که فعالیت های اقتصادی کودکان خیابان با احساس ناامنی شهروندان کاشانی رابطه دارد.
- Roy E, Haley N, Leclerc P, Cedras L, Weber AE, Claessens C, et al (2003).