چکیده:
حسن البنا بانی جنبش اخوان المسلمین در کشور مصر و شهر اسماعیلیه است، مصطفی سباعی نیز پیرو راه ایشان بود و همین جنبش را در کشور سوریه و در شهر حلب پایه گذاری کرد. این دو متفکر مسلمان درباره عدم جدایی دین و سیاست، تشکیل حکومت بر اساس قوانین اسلامی البته به صورت تدریجی و به دور از خشونت هم عقیده بودند، لیکن در برخی زمینه ها از جمله نحوه قانونگذاری در حکومت اسلامی و شیوه اداره نمودن جامعه از هم متمایز می شوند. رهبر جنبش اخوان المسلمین مصر بیشتر از دید صوفیانه به مسائل حکومت می نگریست و معتقد بود اسلام اصل است و یک جامعه اسلامی باید اسلام و شریعت را مبنا قرار دهد و براساس آن اداره شود. درحالی که رهبر جنبش اخوان المسلمین سوریه به تبیین نظریه سوسیالیسم اسلامی میپرداخت و معتقد بود که اسلام و مسلمانان، بهترین نمونه برای تحقق سوسیالیسم هستند. ضمنا سباعی بیشتر از حسن البنا عملگرا بود.
خلاصه ماشینی:
"رهبـر جنـبش اخوان المسلمین مصر بیشتر از دید صوفیانه به مسائل حکومت می نگریست و معتقـد بـود اسـلام اصـل است و یک جامعه اسلامی باید اسلام و شریعت را مبنا قرار دهد و براساس آن اداره شود.
٢ حسن البنا از همان زمان تأسیس به صـراحت راه و سـلوک اخـوان را اسـلام حقیقـی می خواند چنانچه می گفت : «عقیده اخوان المسلمین یک عقیده خالص اسلامی اسـت کـه بـه اندازه یک مو از اسلام منحرف نشده است ، ...
اسلام ، شریعت الهی است که همراه با آموزه های بشری و احکام اجتماعی آمده است و نظارت بر اجرای آنها میان معتقدان و تبلیغ آن میان کسانی که به آن معتقد نیستند، برای دولت الزامی است و اگر قـوانین دولـت این مأموریت را نادیده بگیرد، آن حکومت ، حکومت اسلامی نخواهد بود.
حکومـت هـم تشـریع و تعلیم است و هم قانون و قضا؛ و هیچکدام از اینها از دیگری انفکاک پذیر نیسـت و بنـابراین اگر اصلاحگر اسلامی به همین دلخوش داشت که خود فقیه و مرشد باشد و احکـام اسـلامی را تقریر کند و تعلیمات اسلامی را پیوسته فروخواند و فـروع و اصـول را تشـریح کنـد، امـا دست اندرکاران را به حال خود بگذارد که برای امت قوانینی بگذارند که خـدا اذن نـداده و امت را با نیروی اجرایی شان وادار سازند با اوامر خدا مخالفـت کننـد، نتیجـه طبیعـی چنـین ١ حسن البنا (١٩٧٨)، منبر الجمعه (مجموعه احادیث الجمعـه المنشـوره بجریـد ه الاخـوان المسـلمین الیومیـه )، اسـکندریه : دارالدعوه، ص٢٤.
با وجود اینکه در نیمه اول قرن بیستم موج ناسیونالیسم بسـیاری از مـردم کشـورهای اسلامی را ربوده بود، اما حسن البنا مخالف ناسیونالیسم بود، از نظر او و اخوان ، سیاسـت اسـلامی باید بر این مبنا تشکیل شود که به مؤمنان به عنوان «امـت واحـدی » بنگـرد، حتـی اگـر آنهـا بـه کشورهای گوناگون تقسیم شوند."