خلاصه ماشینی:
"بنابر آنچه که گفته شد حیات برتر انسانی در جامعههای پیشرفته یا رشد و توسعه اقتصادی آنها،به میزان درخور توجهی به توسعه و تکامل دانش نظری،روششناسی علمی و فنشناسی وابسته است و برعکس.
ازاینرو چیرگی نهاد سرمایه بر ارکان جهان،کشورهای توسعهیافته به حکم تجربه میکوشند تا خود چارچوبهای توسعه دانش فنی را در کشورهای توسعهیابنده،تعیین کنند،تا آنجا که با مکانیزمهایی که در اختیار دارند، تحرک اینگونه کشورها را به سمت خودگردانی در تعیین نیازهای فنشناختی با محدودیت روبهرو سازند و نهتنها از هرگونه حمایتی از آنها در این راه خودداری میکنند، بلکه گاه به این خاطر بر آنها فشار و تجاوز نیز روا میدارند.
وجود این دوگونه برداشت متفاوت از کجا سرچشمه میگیرد؟یا از سویی دیگر پاسخ قاطع یا مناسبترین رویکرد به این مشکل کدام است؟آیا طرح کاربست فنون ویژهای مستقل از تکامل و ارتقای محیط کاربست آن،موضوعی درخور بررسی است؟یا باید به اینگونه فنون به عنوان وجهی از فنشناسی مقولهای عام و کلی نگریست؟ بیگمان دستیابی به پاسخ و روشنگر برای پرسشهای برشمرده بالا،بدون توجه به سرشت و رفتار دیگر نهادهای اجتماعی امکانپذیر نیست."