چکیده:
عقل، دل و حواس، سه وسیله ای هستند که آدمی برای شناخت و کسب معرفت از آن ها بهره می گیرد. حال این پرسش مطرح است که این سه، در عرض یکدیگرند یا در طول هم؟ و هر یک چه مزیتی نسبت به دیگری دارد؟ دیگر این که خطاهایی که در آن ها راه می یابند چگونه قابل شناسایی و اصلاحند؟ در این نوشتار با تبیین دقیق جایگاه عقل به این پرسش ها پاسخ داده می شود.
سپس در ادامه، اهمیت و منزلت عقل در آیات و روایات مورد بررسی قرار می گیرد. در پایان نیز درباره نکات ذیل به تفصیل بحث می شود:
1- عقل و استدلال عقلی، محدودیت زمانی و مکانی ندارد و احکام عقلی، ابدی و جاویدانند.
2- رابطه عقل و دین، رابطه تعاون و تعاضد است و هر دو نیازمند یکدیگرند.
3- عقل هم نقاد است و هم نقدپذیر. در حالی که سایر قوای ادراکی، تنها نقدپذیرند و نقاد نیستند.
4- عقل هم در میدان گسترده نظر فعال است و هم در میدان گسترده عمل. البته عقل عملی نمی تواند بدون استمداد از عقل نظری به صدور احکام باید و نباید بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"عقل، دل، حواس، جایگاه عقل، عقل عملی، عقل نظری، نقاد، نقدپذیر ((( در میان آفریدههای ذیشعور، انسان از موقعیت ویژهای برخوردار است؛ چرا که هم از حواس ظاهر و باطن برخوردار است و هم از نوعی ادراک و شهود قلبی که از راه تهذیب باطن حاصل میشود، و احیانا در رؤیاها و پارهای از حالاتی که قوای حسی از فعالیت میافتند یا فعالیت کمتری دارند، بروز و ظهور پیدا میکند.
هشام بن حکم که از پرورشیافتگان مکتب فکری و عقلی امام صادق× است، از عمرو بن عبید که از پیشوایان مکتب عقلگرای معتزلی است، پس از سؤالاتی درباره کارکرد حواس، میپرسد: اگر اینها با یکدیگر اختلاف کنند، چه باید کرد؟ و او بدون مقدمه و با قاطعیت پاسخ میدهد که رجوع به عقل میکنیم.
یعنی همان حکمیتی که در بیان ابن سینا بعدها مطرح میشود، او نیز باور داشته است، و صد البته که مورد پذیرش هشام نیز بوده است؛ چرا که او پرورشیافته مکتب قرآن و عترت است؛ هر چند هشام، بحث را به مسأله امامت کشانید، تا بگوید که اگر قوای ادراکی به امامت عقل نیاز دارند و اختلافات خود را در پرتو داوریهای وی رفع میکنند، مردم مسلمان نیز به امامی نیاز دارند که عقل امت محسوب میشود و باید اختلافات آنها را رفع کند.
(نگ: همان، ص324و325 با استفاده از شرح خواجه طوسی) نفس آدمی اگر چه در ادراکات حسی و خیالی و وهمی نیازمند آلات است، ولی در ادراک کلیات، نیازی به آلات ندارد؛ بلکه آنها را به ذات خویش و در حقیقت به قوه عاقله خویش ادراک میکند."