چکیده:
عقل، دل و حواس، سه وسیله ای هستند که آدمی برای شناخت و کسب معرفت از آن ها بهره می گیرد. حال این پرسش مطرح است که این سه، در عرض یکدیگرند یا در طول هم؟ و هر یک چه مزیتی نسبت به دیگری دارد؟ دیگر این که خطاهایی که در آن ها راه می یابند چگونه قابل شناسایی و اصلاحند؟ در این نوشتار با تبیین دقیق جایگاه عقل به این پرسش ها پاسخ داده می شود.
سپس در ادامه، اهمیت و منزلت عقل در آیات و روایات مورد بررسی قرار می گیرد. در پایان نیز درباره نکات ذیل به تفصیل بحث می شود:
1- عقل و استدلال عقلی، محدودیت زمانی و مکانی ندارد و احکام عقلی، ابدی و جاویدانند.
2- رابطه عقل و دین، رابطه تعاون و تعاضد است و هر دو نیازمند یکدیگرند.
3- عقل هم نقاد است و هم نقدپذیر. در حالی که سایر قوای ادراکی، تنها نقدپذیرند و نقاد نیستند.
4- عقل هم در میدان گسترده نظر فعال است و هم در میدان گسترده عمل. البته عقل عملی نمی تواند بدون استمداد از عقل نظری به صدور احکام باید و نباید بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"2. سازگاری یا ناسازگاری قضا و قدر الهی با اختیار انسان نزد استاد مطهری استاد مطهری در پاسخ به این مسأله در ابتدا نظرات گوناگون را درباره حوادثی که در جهان واقع میشود بیان کرده و سرانجام یک نظر را پسندیده و تفسیر خویش از قضا و قدر را مشخص میکنند: «اینکه اصل علیت عمومی و نظام اسباب و مسببات را بر جهان و جمیع حوادث حکمفرما بدانیم، بنابراین نظر سرنوشت هر موجودی به دست علت آن است و سرنوشت علت نیز به دست علت آن و همینطور ...
ایشان در توضیح غیر حتمی و قابل تغییر بودن قضا و قدر میفرمایند: «اگر مقصود از تغییر و تبدیل سرنوشت و غیرحتمی بودن آن از جنبه الهی این باشد که علم و اراده الهی چیزی را ایجاب میکند و آنگاه عاملی مستقل که آن عامل از قضا و قدر سرچشمه نگرفته است، در مقابل آن پیدا شود و آن را برخلاف آنچه مشیت و اراده حق اقتضا کرده ایجاد کند و یا آنکه آن عامل مستقل خارجی، علم و مشیت حق را عوض کند، البته چنین چیزی محال است، پس تغییر و تبدیل سرنوشت به معنی قیام عاملی در نقطه مقابل قضا و قدر یا در جهت مخالف قانون علیت، محال و ممتنع است، و اما تغییر سرنوشت به معنی اینکه عاملی که خود نیز از مظاهر قضا و قدر الهی و حلقهای از حلقات علیت است سبب تغییر و تبدیل سرنوشتی بشود و به عبارت دیگر تغییر سرنوشت به موجب سرنوشت و تبدیل قضا و قدر به حکم قضا و قدر، هر چند شگفت و مشکل به نظر میرسد اما حقیقت است»(1385/1: 389).
استاد مطهری در بیان سازگاری اعتقاد به قضا و قدر الهی و باور و اعتقاد به آزادی و اختیار بشر میفرمایند: «نه تنها بین اینکه سرنوشت به دست انسان باشد و در عین حال به دست خدا باشد منافاتی نیست، بلکه بین اینکه بگوییم سرنوشت «فقط» به دست خداست لیس الا و بین اینکه بگوییم سرنوشت به دست انسان است نیز منافاتی نیست و این از عجایب مسائل علم الهی است»(همان: 220)."