چکیده:
کارایی سیاستهای پولی یکی از چالشهای بانکهای مرکزی به شمار میآید. مطالعات حاکی از اثرگذاری متفاوت سیاستهای پولی بسته به نوع قاعده مورد استفاده بانکهای مرکزی است. در همین راستا در این مقاله سعی شده است با استفاده از مدل تعادل عمومی پویای تصادفی نیوکینزی اثر شوکهای بهرهوری، نفتی و مخارج دولت بر اقتصاد ایران از مسیر سیاستهای پولی در بازه 1393-1367 مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور قواعد پولی تیلور و نرخ رشد حجم پول برای ایران شبیهسازی شدهاند که در هر قاعده، سیاستگذار قادر به انتخاب رژیمهای هدفگذاری تورم و تولید برای هدایت سیاست پولی است. بنابراین هر مدل در سه سناریو مبنا، هدفگذاری تورم و هدفگذاری تولید مورد تحلیل قرار گرفته است. لازم به ذکر است اگر چه هیچ یک از قواعد مذکور برای ایران اتخاذ نشدهاند، اما پارامترهای قواعد در حالات مبنا به گونهای تعیین شدهاند که نتایج گشتاورهای مدل نزدیک گشتاورهای عملکرد اقتصاد ایران شود. بررسی گشتاورهای متغیرهای اصلی شبیهسازی شده در سناریو مبنا و توابع واکنش آنی نشان از موفقیت مدلها در شبیهسازی اقتصاد ایران دارند. همچنین مقایسه نتایج سناریوها نشان میدهد که نرخ بهره ابزار مناسبتری نسبت به نرخ رشد حجم پول برای اثرگذاری بر روی متغیرهای بخش واقعی اقتصاد است و با بکارگیری قاعده تیلور برای سیاستگذاری پولی، رژیم سیاستی هدفگذاری تولید اسمی در متغیرهای بخش واقعی اقتصاد و هدفگذاری تورم در متغیر اسمی تورم ثبات بیشتری ایجاد کرده است.
At present، conducting monetary policies to achieve the central bank's goals is an important problem among policymakers. However most of central banks have used inflation targeting regime، there is a challenging discussion that it should be replaced with nominal GDP targeting. This paper simulates two alternative monetary policy rules، Taylor rule and money growth rate rule، in new Keynesian stochastic dynamic general equilibrium models for Iran economy (1988–2014). Further، it compares the monetary policy regimes: inflation targeting and nominal GDP targeting for each rule. However، neither of these rules has been applied to Iran monetary policy yet، the parameters of the rules are determined in which the moments of simulations approximately equal to the moments of real economy. Analyzing the moments of simulated parameters and comparing them with the real world’s data demonstrate that the presented models are properly matched with both theoretical principles and Iran economy. The results show that interest rate is proper than the money growth rate for affecting the economic real sector variables. Also، in case of applying Taylor rule for monetary policy، NGDP targeting creates more stability on these variables and Inflation targeting creates more stability on inflation.
خلاصه ماشینی:
"مقایسه توابع واکنش آنی متغیرها در سناریوهای مذکور در مدل با قاعده پولی نرخ رشد حجم پول نشان میدهد که در رابطه با متغیرهای بخش واقعی جز تفاوت در نوسان اولیه متغیرها در برابر شوک بهره وری، که در سناریو تولید ناخالص اسمی کمتر از دو سناریو دیگر است ، در طی مسیر به لحاظ میزان شوک وارد شده و زمان تعدیل اثر شوک تفاوت چندانی میان سناریوها دیده نمیشود.
در واقع وارد کردن متغیر شکاف تولید چه به صورت حقیقی و چه به صورت اسمی در قاعده پولی بانک مرکزی تفاوتی در واکنش متغیرها در برابر شوک بهره وری نسبت به سناریو هدف گذاری تورم ، وقتی که نرخ رشد حجم پول به عنوان ابزار سیاست گذاری انتخاب شود، ایجاد نکرده است .
نتایج تحقیق به طور کلی حاکی از این بود که در مواجهه با هر سه شوک برای اثرگذاری بر روی متغیرهای بخش واقعی اقتصاد یعنی مصرف ، سرمایه گذاری و تولید غیرنفتی، ابزار نرخ رشد حجم پول ابزار مناسبی نبوده چرا که وارد کردن متغیر شکاف تولید چه به شکل حقیقی و چه به صورت اسمی، در قاعده پولی بانک مرکزی نتوانسته است تفاوتی میان عملکرد این رژیم های سیاستی و رژیم هدف گذاری تورم اکید ایجاد کند و اثری بر روی متغیرهای بخش واقعی اقتصاد نداشته است ."