چکیده:
انسان بهدنبال یافتن پاسخ برای نیازهای خود در محیط میباشد و درصورت عدم تامین این نیازها از مکان، احساس عاطفی مثبتی بین فرد و مکان بوجود نخواهد آمد. بالعکس، هر چقدر محیط در تامین سطوح مختلف نیازهای انسانی تواناتر باشد، به همان نسبت فرد ارتباط خود با محیط را موثر دانسته و نهایتا معنای استنباطی مثبتی به همراه خواهد داشت. هرچقدر سطوح تامین این نیازها، براساس هرم نیازهای انسانی مازلو در قسمتهای فوقانی هرم اتفاق میافتد، به همان نسبت معنای محیطی عمیقتری شکل خواهدگرفت. در درجات بالاتر حستعلق از محیط، به سمت عوامل احساسی-عاطفی که بیانگر عمق ارتباط فرد با محیط میباشد، پیش خواهدرفت. واژههایی نظیر تعلق به مکان، دلبستگی به مکان و تعهد به مکان که بیانگر نوعی از درهمتنیدگی احساسات و عواطف انسانی نسبت به محیط میباشد. رنگ و تاثیر آن بر همافزایی حس تعلقی مکان دربردارنده مباحث گوناگونی پیرامون رنگ و روح مکان است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر رنگ بر چگونگی حستعلق به مکان معماری و نیز جایگاه رنگ از منظراندیشه اسلامی در محیط کالبدی است. روش تحقیق بر پایه روش تحلیلی- توصیفی استوار است. جمعآوری دادهها به روش اسنادی، استفاده از کتب، اسناد و مقالات در زمینه حستعلق به مکان و رنگ در معماری اسلامی است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که فضا تبلور مکان و یکی از مشخصههای بسیار مهم آن است. مکان بخشی از فضاست و تعلق مکانی است که میتواند ساختمان را تبدیل به معماری کند و معماری است که میتواند جا را به مکان مبدل کند. در واقع حس کلی که پس از ادراک و قضاوت نسبت به محیطی خاص در فرد ایجاد میشود را حسمکان گویند و آن پیوند و احساس خوشایندی که بین افراد و مکانی خاص شکل میگیرد را حستعلق به مکان گویند. عوامل تشکیلدهنده حسمکان عبارتند از: عوامل ادراکی و شناختی _ عوامل کالبدی. مهمترین عوامل کالبدی موثر در ادراک و حسمکان عبارتند از: فاصله، بافت، رنگ، بو، صدا و تنوع بصری است. از عناصر مهمی که در بسیاری از تمدنها معانی نمادین و رمزی دارند عنصر رنگ است. رنگ در هنر اسلام و به خصوص در نگارگری ایرانی عنصری بسیار مهم و تاثیرگذار محسوب میشود. رنگ زیباییهای هستی و شناخت ابعاد آن را از طریق تفاوتها نمایان میکند. بدون رنگ و جهان رنگها، سردی و افسردگی و بینشاطی در همهجا رخ مینمایاند.
خلاصه ماشینی:
"از نظر روانی هر فرد دارای شخصیت و ویژگیهای مخصوص فردی خویش است که همین موضوع درباره رنگها نیز صادق میباشد بهصورتی که رنگها با توجه بهمیزان قدرت و ماهیت تأثیرگذاری درونی خود سنجیده میشود و هر رنگ از نظر تیرگی، روشنی، شفافیت و ماهیت رنگی خود حاوی اطلاعات و شاخصهها و خصوصیات مخصوص خود میباشد که در ذهن بیننده تأثیرگذاری مختص به خود را دارد در نتیجه استفاده از هر رنگ با خصوصیات خاص خود باید مختص فضایی باشد که متناسب و منحصر به آن رنگ باشد تا بتواند تأثیرگذاری مثبتی که از آن انتظار میرود را داشته باشد.
در آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻣؤﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﻃﺮاوت وﺷﺎداﺑﯽ ﻻزم ﺑﺮای ﺣﻀﻮر در ﭘﯿﺸﮕﺎه ﺧﺪاوﻧﺪ را ﭘﯿﺪا ﮐﻨﺪ از رﻧﮕﻬﺎی ﻣﺘﻨﻮع و ﺷﺎد ﺑﻬﺮهﺑﺮده و در ﻣﮑﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻤﺎم ﺗﻮﺟﻪ و ﺣﻀﻮر ﻗﻠﺐ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺳﻤﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺎ ﺗﮑﺮار رنگها و در ﺟﻬﺘﯽ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺮاﯾﻂ را ﺑﺮای ادای ﻓﺮﯾﻀﻪ ﻣﻬﯿﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ همچنین بر اساس بررسیهای حاصله، حستعلق بهمکان منطبق بر مدل شکلگیری معنا در محیط(برآیند تعامل فرد، دیگران و محیط)، از یک طرف وابسته به مشخصات و ویژگیهای فردی شامل: انگیزشها، شایستگیها و شناخت افراد نسبت به مکان بوده و از طرف دیگر ریشه در تعاملات اجتماعی و ارتباط فرد و دیگران در محیط دارد که منبعث از نیاز انسانی تعلق به عنوان نیاز اولیه انسانی میباشد.
6-3- رنگ و خاطره سازنمایی فضای معماری حسمکان نه فقط باعث هماهنگی و کارکرد مناسب فضای معماری و انسان است بلکه عاملی برای احساس امنیت، لذت و ادراک عاطفی افراد نیز میباشد و به هویتمندی افراد و احساس تعلق آنها به مکان کمک میکند."