چکیده:
از مقوله های مهم و کار بردی که در دانش فقه و ا صول به طور چشمگیر به کار می رود، شناخت و تفاوت «قاعدة اصولی » با «قاعدة فقهی » است که نحوة وقوع آن ها در طریق استنباط احکام و تفاوت آن ها را از یکدیگر مشخص می کند. دریافت ما از فهم مو ضوع این ا ست که قواعد ا صولی ، وا سطه ای برای ا ستنباط و کشف احکام اند و در طریق استنباط احکام واقع می شوند، درحالی که قواعد فقهی دارای چنین خصوصیتی نیستند و واسطه برای استنباط احکام نبوده و در طریق استنباط واقع نمی شوند، بلکه قواعد فقهی بر احکام فرعی تطبیق می شوند. به عبارت دیگر، قاعدة اصـــولی راجع به احکام مکلفان جنبه توســـیطی دارد و قاعدة فقهی جنبه تطبیقی . مثلا حجیت خبر واحد و حجیت ظواهر واسطه رسیدن به حکم شرعی اند، ولی قاعدة اتلاف یا قاعدة طهارت برحکم شرعی منطبق می شوند. لذا قاعدة فقهی خود حکم شرعی کلی ا ست و قاعدة ا صولی وا سطه در اثبات حکم شرعی ا ست . به نظر می ر سد تعاریف مختلف از قاعدة اصولی و فقهی هرکدام به بعدی از ابعاد مسئله اصولی و مسئله فقهی اشاره دارد و میان آن ها تهافتی نیست .
خلاصه ماشینی:
"آقای فیاض قاعده راچنین تعریف کرده اند: فإنها تقع فی طریق استفادة الأحکام الشرعیۀ الإلهیۀ، ولایکون ذلک من باب الإستنباط و التوسیط بل من باب التطبیق ؛ (قواعد فقهی) قواعدی است که برای به دست آوردن احکام شرعی الهی از آن ها استفاده میشود، (این نحوة استفاده ) از باب استنباط و واسطه قرار دادن برای حکم نیست (مانند قواعد اصولی)؛ بلکه این استفاده از باب تطبیق بر مصادیق است (فیاض ، ١٤١٠: ١/ ٨).
دیدگاه شهید صدر& شهید صدر& پس از تقسیم قواعد فقهی به پنج قسم ، ملاک مسئلۀ اصولی را جریان و اشتراک آن در تمام باب های فقه و ملاک قاعدة فقهی را اختصاص به برخی از باب های فقه میداند: فیکون المیزان فی اصولیۀ القاعدة عدم اختصاص مجال الاستفادة و الاستنباط منها بباب فقهی معین و بذلک یخرج القسمان الأخیران أیضا لأن قاعدة الطهارة أو القواعد الفقهیۀ الاستدلالیۀ و إن کانت عامۀ فی نفس ها و لکن ها لاتبلغ درجۀ من العمومیۀ تجعلها مشترکۀ فی استنباط الحکم فی أبواب فقهیۀ متعددة (شاهرودی، ١٤١٧: ١/ ٢٦)؛ میزان اصولی بودن قاعده عبارت است از اینکه قلمرو استفاده و استنباط از آن ها، به باب معینی اختصاص ندارد؛ از این رو، دو قسم اخیر (چهارم و پنجم ) نیز از تعریف اصول خارج میشوند، زیرا قاعدة طهارت و یا قواعد فقهی که بر آن ها استدلال اقامه شده ، گرچه فراگیرند، فراگیری آن ها به حدی نمیرسد که آن ها را مشترک در استنباط حکم فقهی، در باب های فراوان کند."