چکیده:
در این مقاله به بررسی مبانی جامعه شناختی برنامه ریزی آموزشی و درسی پرداخته ایم که پس از شرح واژگان وارد بحث اصلی شده ایم . در قسمت برنامه ریزی آموزشی و درسی که با یادگیری فراگیر سروکار دارد، در رویکردهای مختلف ، مانند مبانی جامعه شناختی، فلسفی، اجتماعی روان شناسی و... مورد بررسی قرار میگیرد که از میان این مبانی تنها به مبانی جامعه شناختی اکتفا میکنیم مبانی جامعه شناختی نیاز به مطالعه جامعه ٬فرهنگ و اجزای آن و رابطه ی فرهنگ با تعلیم و تربیت و صلاحیت ها و مهارت های اجتماعی ضروری برای دانش آموختگان برای ایفای نقش موثر در جامعه دارند می باشد.
خلاصه ماشینی:
"به سخنی دقیق تر، ویژگی هایی مانند نظام برنامه ریزیدرسی موضوع مدار با جهت گیری انتقال معلومات و کم توجه به ایجاد فرصت های یادگیری، برنامه درسی یکسان بدون توجه به تفاوتهای فردی و روانشناختی دانش آموزان و بدون توجه به تفاوتهای اقلیمی، محیطی، قومی، منطقه ای و فرهنگی، وجود تعارضهای ارزشی، دیدگاهی و نگرشی در طراحی و تدوین برنامه های درسی، نبود زمینه مناسب برای مراجعه دانش آموزان به منابع نوشتاری و غیرنوشتاری مختلف به غیر از کتاب درسی، مراجعه به منابع و مراکز فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و صنعتی، نبود زمینه مناسب در برنامه های درسی برای پرورش تفکر خلاق ، نقاد، تحلیلی، حل مسئله و پژوهش و ایجاد نگرش عقلانی نظام دار در دانش آموزان ، عدم توانایی انطباق برنامه هایدرسی با تحولات اجتماعی جامعه ایران و جامعه منطقه ای و جهانی (سلسبیلی، ١٣٨٢)، تهیه و تدوین اهداف برنامه درسی با تأکید زیاد برحیطه شناختی آن هم سطوح پایین این حیطه و عدم توجه به نیازها، شرایط و امکانات اقتصادی و اجتماعی و نیازها و علایق دانش آموزان در ایران (بالاخص ریاضی دوره ابتدایی) و تأکید بر کمیت دانش محض در نظام آموزشی ایران به جای توجه به حاصل جمع یا برآیند یادگیری دانش و روش در تدوین محتوای دروس (خلخالی، ١٣٨١) همخوانی بیشتری با انتقال فرهنگی دارند و تناسب ناچیز و حتی عدم تناسبی با سایر برداشت های ساخت فرهنگ و برنامه درسی دارد."