چکیده:
از آنجا که نشانههای ظهور در منظومه معارف مهدوی دارای جایگاهی ویژه و اثرگذار است؛ همواره مورد توجه و اهتمام بوده، نقل انبوه روایات در این باره، گواهی این مدعا است. البته در این فراوانی نقل، آسیبهای چشمگیری متوجه این بحث شده که نبود اهتمام جدّی به اعتبار این نقلها و تسامح در آن، از برجستهترین آنهاست.نقد بنیادین کتابها، بهویژه آثار معاصر که بر پایه این دیدگاه سامان یافته، میتواند در نمایاندن زمینههای برخی انحرافات و آسیبها نقش برجستهای داشته باشد.یکی از نوشتههای معاصر در این زمینه، کتاب «ماتان و خمسون علامةحتی ظهور الامام المهدی(» نوشته سیّد محمد علی طباطبایی حسنی است. هدف این مقاله، بررسی کتاب مذکور از جهت راستنمایی و امانتداری در نقل و تحلیل برخی اظهارنظرها و تطبیقها به روش تحلیلی ـ انتقادی است. نتیجه این که نویسنده افزونبر در همآمیختن روایات معتبر و غیر معتبر، به روشنی برای پارهای از نشانهها تعیین مصداق کرده است. وی اگرچه کوشیده است چهره پذیرفتهای از کار خود ارائه کند؛ اما خواسته یا ناخواسته در دام تحریف، تصحیف و حتی جعل افتاده است.
Since the signs of the appearance have a special and effective place in the system of messianic gnostic knowledge، it has always been the subject of attention and attempt and the mass of traditions’ transference in this regard is a proof for it. However، significant damages have been directed to this issue due to the great number of transference that the lack of serious attention to the validity of these reports and negligence in them is the most prominent of all. Fundamental criticism of the books، especially the contemporary works which are organized based on this view، can have a prominent role in demonstrating the areas of deviations and damages. One of the contemporary writings in this area is the book of “Me’atān va Khamsoun Alamah Hattā Zohour al-Imam al-Mahdi” witten by Seyyed Muhammad Ali Tabataba’ee Hasani. The aim of this paper is to investigate the above mentioned book in terms of verisimilitude and trustworthiness in the transference and interpretation of some of the views and comparisons with an analytical-critical method.
The result is the writer not only has combined the valid and invalid traditions، but also has he clearly determined the referent for some of the signs. Although he has tried to present an acceptable face of his work، willingly or unwillingly he has been trapped by the distortion، alternation and even forging.
خلاصه ماشینی:
"قابل ذکر است که گویا بر نقل روایات سست بر نویسنده کتاب یوم الخلاص خرده میگرفتهاند؛ چراکه او در پاسخ به چنین افرادی، با اشاره به اینکه بسیاری خداوند را نیز رد کردهاند به این ایرادها پاسخ داده است: « فلیس الراد علی بمسیء الی بعد ان رد اکثر الناس علی الله» (همان، ص27).
قابل یادآوری است که برخی لغات روایات که برای مؤلف نامفهوم بوده به کلمات دیگری تغییر کرده است؛ مانند: ـ «أخرج شقیقه» (شیخ طوسی،1411: ص 208) تبدیل شده به «وأخرج شنتقه» (طباطبایی حسنی، بیتا: ص17) ـ «رشیق صاحب المادرای» (شیخ طوسی،1411: ص 248) تبدیل شده به «رشیق المازرانی» (همان: ص20)؛ ـ «فیها حجر» (ابن طاوس، 1416: ص154) تبدیل شده به «فیها جمم» (همان، ص26)؛ ـ «فیها سبطة» (نعمانی 1379: ص159، ح6)تبدیل شده به «فیها شیطة» (همان، ص74)؛ ـ «إذا وقعت البطشة» (کلینی1407: ج1؛ ص340، ح17) تبدیل شده به «إذا وقعت الشیطه» (همان، ص75)؛ ـ «بعد الهجرة أعرابا» (شریف الرضی، 1414: ص 299) تبدیل شده به «بعد الهجرة أعراقا» (همان، ص107)؛ ـ «عطف الضروس» (همان، ص196) تبدیل شده به «عطف الفروس» (همان، ص110)؛ البته برخی نیز از روی بیتوجهی: ـ «أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها» (شیخ صدوق، 1395: ج2، ص 484) تبدیل شده به «أما الحوادث الواقعة فارجعوا بها» (همان، ص23)؛ ـ «و أنا حجة الله علیهم» تبدیل شده به «وأنا حجة الله» (همان)؛ ـ «و لا توص إلی أحد» تبدیل شده به «ولا توصی إلی أحد» (همان، ص24)؛ ـ «فی الوفاء بالعهد علیهم» (طبرسی، 1403: ج2، ص499) تبدیل شده به «فی الوفاء بالعهد» القدیم (همان، ص25)؛ ـ «السعادة بمشاهدتنا» تبدیل شده به «السعادة بمساعدتنا» (همان)."