چکیده:
در دوران ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻈﻔﺮاﻟﺪﻳﻦ ﺷﺎه ﺑﺎ ﮔﺴﺘﺮش آزاداﻧﺪﻳﺸﻲ و ﺗﺮﻗﻲ ﻃﻠﺒﻲ در اﻳﺮان، ﻣﺪارس ﺟﺪﻳﺪ ﻳﻜﻲ ﭘﺲ از دﻳﮕﺮی در ﺗﻬﺮان و ﺳﭙﺲ ﺷﻬﺮﻫﺎی دﻳﮕﺮ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﺒﺮﻳﺰ آﻏﺎز ﺑﻪ ﻛﺎر ﻛﺮدﻧﺪ. در اﻳﻦ ﻣﻴﺎن، ﺗﻨﻬﺎ ﭼﻨﺪ ﻣﺪرﺳﺔ ﺧﺎص وﺟﻮد داﺷﺖ ﻛﻪ ﻫﻨﺮ و ﺻﻨﻌﺖ در آﻧﻬﺎ در ﻛﻨﺎر آﻣﻮزش ﻧﻈﺮی ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗـﺮار ﮔﺮﻓﺖ. ﻣﺪرﺳﺔ اﺳﻼم در ﺗﻬﺮان ﺷﺎﺧﺺ ﺗﺮﻳﻦ اﻳﻦ ﻣﺪارس ﺑﻮد ﻛﻪ ﻫﻨﺮ ﻗـﺎﻟﻲ ﺑـﺎﻓﻲ در آن ﺑـﻪ اوج رﺳـﻴﺪ و اﻛﻨﻮن ﻳﻚ ﺟﻔﺖ ﻗﺎﻟﻴﭽﻪ از ﺑﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی آن در ﻣﺠﻤﻮﻋﺔ ﻣﻮزة ﻓﺮش اﻳﺮان ﻣﺤﻔـﻮظ اﺳـﺖ. ﻣﻘﺎﻟـﺔ ﺣﺎﺿـﺮ ﺑـﺎ روش ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﺎرﻳﺨﻲ ﺑﻪ ﻛﻨﻜﺎش در اﺳﻨﺎد و ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎی دورة ﻗﺎﺟﺎر و ﺗﺤﻠﻴﻞ آﻧﻬﺎ ﭘﺮداﺧﺘﻪ و از اﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﻪ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻫﻨﺮ ﻗﺎﻟﻲ ﺑﺎﻓﻲ در اﻳﻦ ﻣﺪرﺳﻪ و ﻧﺘﺎﻳﺞ آن دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﻣﺪرﺳﺔ اﺳـﻼم ﺑـﻪ دﺳـﺖ ﺳﻴﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺧﻮد از ﺳﺮان ﻣﺸﺮوﻃﻪ و از روﺣﺎﻧﻴﻮن ﻣﺸﻬﻮر ﺑﻮد، ﺑﺎ اﻳﻦ ﻫـﺪف ﺳـﺮﺑﺮآورد ﻛـﻪ ﻧﻔﻮذ ﺷﺨﺼﻴﺖ او ﭘﺎﻳﻪ ﻫﺎی ﻣﺪارس ﺟﺪﻳﺪ را اﺳﺘﻮار ﺳـﺎزد و اداﻣـﺔ ﺣﻴـﺎت اﻳـﻦ ﻣﺮاﻛـﺰ را ﺗﻀـﻤﻴﻦ ﻛﻨـﺪ. ﻣﺆﺳﺲ و ﻣﺴﺌﻮﻻن ﻣﺪرﺳﻪ ﻛﻪ از ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷـﺪه ﺗـﺮﻳﻦ روﺷـﻨﻔﻜﺮان و دﮔﺮاﻧﺪﻳﺸـﺎن آن زﻣـﺎن ﺑﻮدﻧـﺪ، ﻫﻨـﺮ ﻗﺎﻟﻲ ﺑﺎﻓﻲ را ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻫﺪﻓﺪار وارد ﺑﺮﻧﺎﻣﺔ آﻣﻮزش ﻣﺪرﺳﻪ ﻛﺮدﻧﺪ ﺗﺎ از اﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ ﺷـﺎﮔﺮدان را در ﻫـﺮ دو ﺣﻮزة ﻋﻠﻢ و ﺻﻨﻌﺖ ﭘﺮورش دﻫﻨﺪ. در ﻛﻤﺘﺮ از دو ﺳﺎل ﻗﺎﻟﻲ ﻫﺎی اﻳﻦ ﻣﺪرﺳﻪ ﺑﻪ ﭼﻨﺎن درﺟﻪ و ﻟﻄﻔﻲ رﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﭘﺎی آن ﺑﻪ درﺑﺎر ﺑﺎز ﺷﺪ و ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻫﺪﻳﻪ در ﻋﺮﺻﺔ رواﺑﻂ ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻞ از آن ﺑﻬﺮه ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ. اﻣـﺎ ﺑـﺎ اوج ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﺸﺮوﻃﻪ و درﮔﻴـﺮی ﺑـﻴﺶ از ﭘـﻴﺶ ﻃﺒﺎﻃﺒـﺎﻳﻲ و اﻃﺮاﻓﻴـﺎﻧﺶ در ﺳﻴﺎﺳـﺖ، ﻣﺪرﺳـﺔ اﺳـﻼم و ﻗﺎﻟﻲ ﺑﺎﻗﻲ آن ﺑﻪ ﺣﺎﺷﻴﻪ راﻧﺪه ﺷﺪ و ﺳﭙﺲ از روﻧﻖ اﻓﺘﺎد.
خلاصه ماشینی:
"مدرسة اسلام به واسطة اینکه مؤسـس [آن ] آقـا میرزا سید محمد طباطبایی است و خود را فوق انجمن تصور می کند، هر قدر از طرف انجمن کوشش می شود که قبول کند اصلاحاتی ٣ در آن جا انجام بشود نمی پذیرد و بـالاخره اعانـه از ١ روزنامۀ تربیت در شمارة صد و شصت و هشتم درذیل عنوان «ذکر جمیل » اشخاصی را که در فتح باب مدرسۀ اسلام کمک مالی و غیرمالی کرده اند، نام برده ، صورت تقدیم آن ها را شرح می دهد: آقای امام جمعه پنجاه تومان ، صدراعظم صد تومـان ، مستوفی الممالک سی و پنج تومان ، قوام الدوله تمام فرش های مدرسه و میرزا علی محمد جواهری بیست تومان .
اندیشی و آینده نگری می تواند نتایج چشمگیری برای تعالی هنر و صنعت در مدارس به همراه داشته باشد، چه اینکه قالیچه ها و قالی های شـاگردان ایـن مدرسـه در نتیجـة کیفیـت بـالای آموزشی به چنان درجه ای از ظرافت و هنر رسید که در کنار بافته های کارگاه هـای مشـهور قالی بافی آن زمان ، به عنوان بافتة درباری شناخته گشت و چنـدی بعـد بـا وجـود نفـیس تـرین قالی های ایرانی ، این دستبافت های مدرسة اسلام بود کـه بـه عنـوان نمـاد اتحـاد و دوسـتی بـه کشورهای دیگر فرستاده شد."