چکیده:
امروزه موضوع بهره وری نه تنها در بخش تولید بلکه در تمای حوزه های خدماتی، بعنوان عامل برتری و مزیت رقابتی، مورد علاقه همه سازمانها و نهادها ست، اما متاسفانه در برخی سازمانها، همچون دانشگاههای دولتی، مدرک گرایی،"خصوصی سازی رفتاری" و رایگان زدایی...گرایش به افزایش بهره وری اساتید دانشگاهها و موسسات آموزش عالی را مورد تردید قرار داده است. مروری بر تاریخچه نظام آموزش عالی نشان می دهد که در ایران نهاد دانشگاه، نه تنها قدمت خیلی کمتری نسبت به دانشگاه های برتر اروپا و امریکا دارد بلکه در حوزه علم ومخصوصا تکنولوژی، اعضای هئیت علمی دانشگاهها حضورکمرنگی درعرصه بین الملل دارند. علاوه بر این، ناتوانی های علمی، عدم مشوق ها، فقدان برنامه های جذب وتوانمند ساز اساتید، عدم شایسته سالاری و مسایل معیشتی...، مسیر علمی و صحیح دانش آفرینی را منحرف کرده است. بدون تردید برای پیدایش این مسائل، نقش عوامل مدیریتی ،فردی ،سازمانی و محیطی در جامعه علمی قابل ملاحظه است. در این نوشته سعی بر این است تا با پیش برد مطالعه ای تطبیقی و تلفیق مجموعه داده های بدست آمده- از تحقیقات انجام شده در فرانسه، آمریکا، آلمان و استرالیا- با اطلاعات ناشی از روش "نمونه گیری گلوله برفی" و مصاحبه با 14 تن از اساتید رشته مدیریت منابع انسانی کرده و درنهایت کلیه اطلاعات دست هبندی و در قالب یک مدل پژوهشی خلاصه گردید. در پایان این پژوهش با پیشنهادهایی همچون ضرورت تقویت قابلی تهای پداگوژیک (تعلیم و تربیتی) اساتید، افزایش سطح درآمد و منزلت...، همراه با ارزیابی عملکرد آنها به پایان رسید.
خلاصه ماشینی:
بهره وري ، قابليت هاي پداگوژيک ، گزينش بي طرفانه ، آفرينش فکر، حرفه اي گري مقدمه به نظر پژوهشگر آسيب شناسي افزايش تقاضا براي آموزش عالي و مدرک گرايي روزافزون از يک سو، محدوديت منابع مالي دانشگاه هاي دولتي و تمايل به رايگان زدايي در اين عرصه ، همراه با افزايش گرايش بخش خصوصي و نيمه خصوصي به تأسيس دانشگاه و موسسه هاي آموزش عالي اغلب بيکيفيت از سوي ديگر تأثير منفي شگرفي بر بهره وري و کارکرد اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها دارد؛ به طوريکه نقدهايي همچون کاهش کيفيت ، عدم تناسب خروجيهاي دانشگاه ها با نيازهاي بازار کار، سوداگري و فدا کردن آموزش و پژوهش ، اين سازمان ها را هدف انتقادهاي شديدي قرار داده است که عدم توجه به آن در سطح خرد، سبب پيدايش جمع بيشماري از شهروندان «مدرک به دست »، بدون صلاحيت خواهان اشغال مناصب برتر و در سطح کلان ، موجب کند شدن روند حرکت به سوي توسعه پايدار خواهد شد.
عليرغم موانع محيطي و دشواريهايي که براي ارزيابي ميزان بهره وري فعاليت هاي اعضاي هيئت علمي وجود دارد، با توجه به مشاهده هاي پژوهشگر ميتوان عواملي که افزايش بهره وري اساتيد را ضروري ساخته ، به قرار زير دسته بندي کرد: ـ ضرورت ايجاد ثبات براي کشور؛ ـ شتاب فزاينده علوم بشري در تمام زمينه ها؛ ـ رسيدن به پيشرفت روزافزون فناوري (حريري، ١٣٨٥: ١٥)؛ ـ پائين بودن جايگاه دانشگاه هاي کشور در رده بندي جهاني دانشگاه ها (خبرگزاري مهر، ١٣٩٥)؛ 76 ـ حاکم شدن روحيه «کسب وکار» و تأمين منابع مالي براي دانشگاه ها؛ ـ افزايش گرايش به مدرک گرايي در نزد بخش قابل توجهي از جوانان کشور؛ ـ گرايش اساتيد به تدريس بيشتر براي درآمدزايي.