چکیده:
توحید ذاتی و صفاتی از مهمترین اقسام توحید به شمار میآیند. در این نوشتار، آراء و اندیشههای قاضی سعید قمی و علامه مجلسی درباره این مسئله مورد بررسی قرارگرفته است. این دو متفکر بزرگ، علاوه بر اینکه در معنای توحید ذاتی اختلافاتی دارند، مبانی و زیرساختهای وجود شناختی که توحید ذاتی را بر اساس آن اثبات کردهاند، نیز کاملا متفاوت و بلکه متناقض است و نیز درباره توحید صفاتی اختلافاتی با یکدیگر دارند. یکی از مباحثی که با توحید صفاتی گرهخورده، آموزه عینیت ذات و صفات است. علامه مجلسی از طرفداران و قاضی سعید از منکران آن است، البته او عینیت را در مرتبه الوهیت میپذیرد. پذیرش اصالت وجود و لوازم آن، علامه مجلسی را به جمع بین تشبیه و تنزیه سوق میدهد اما مخالفت قاضی سعید با این مبانی و اعتقاد او به تفکیک مراتب در وجود خداوند، باعث جانبداری او از نظریه تنزیه در مقام ذات و تشبیه در مقام صفات شده است.
خلاصه ماشینی:
پذیرش اصالت وجود و لوازم آن، علامه مجلسی را به جمـع بـین تشبیه و تنزیه سوق میدهد اما مخالفت قاضی سعید با این مبانی و اعتقاد او به تفکیـک مراتـب در وجـود خداونـد، باعث جانب داری او از نظریه تنزیه در مقام ذات و تشبیه در مقام صفات شده است .
این حکیم و عارف متأله لفظ «هو» را اسمی از اسماء خداونـد میدانـد کـه دلالـت بـر ذات احـدیت میکند بدون در نظر گرفتن صفات کمالیه ؛ بنابراین ، «هو» دلالت بر ذات ثابتی میکند که از تمام عقـول و حواس پنهان است و اینکه در روایات آمده: «یا هو یا من لا هو إلا هو» به این دلیل است که هیچ شیئی جز خداوند هویت و ثبوت ذاتی ندارد (شرح توحید الصدوق، ٢/ ٤٢-٤١).
او بر امتناع وصف در مرتبه احدیت ، این طور استدلال میکند که اگر خداوند موصوف باشد، قطعا مصنوع خواهد بود؛ زیرا هر موصوفی اعم از موهوم یا معقول، مصنوع است ؛ بنابراین ، ازآنجاییکه هـر معلـولی یـا به واسـطه علـتش یـا به واسطه صنع علتش شناخته میشود، شناخت مصنوع نیز از طریق صنع غیرش که همان صـانعش اسـت ، ممکن خواهد بود (شرح توحید الصدوق، ٤٨٤/٢).
٣ـ علامه مجلسی در باب اوصاف الهی، از طرفداران الهیات ایجابی و جمع بین تشبیه و تنزیه اسـت ، اما ازآنجاییکه قاضی سعید دو مقام ذات و صفات را از یکدیگر تفکیک میکند، قائل بـه تنزیـه محـض در مقام ذات و تشبیه در مقام صفات شده است و این اختلاف به دلیل مبانی متفاوت آنهاست .