چکیده:
هوش معنوی در سالهای اخیر از جمله سازههای مورد توجه در روانشناسی محسوب میشود. از دست دادن امید به زندگی و احساس یاس و ناکامی در انسانهای عصر تکنولوژی، روانشناسان را به شناسایی سازهای راهگشا برای انسان واداشت که به هوش معنوی یا وجودی معروف است که بالاترین سطح هوشی و قویترین نوع سازگاری فرد با محیط محسوب میشود. از طرفی معنویت یکی از ارکان مهم فلسفه صدرا محسوب میشود و گرچه اصطلاح هوش معنوی در حکمت متعالیه به کار نرفته است، اما میتوان این سازه مهم، ویژگیها و مولفهها، مبانی و ساختار اصلی و موانع رشد آن را از دیدگاه ملاصدرا استخراج کرد.این بررسی نشان میدهد که با توجه به دستگاه فکری ملاصدرا، سازه هوش معنوی در قالبی واقعیتر و موثرتر قابل تعبیه است، به صورتی که نه تنها هر انسانی با تقویت این هوش به معیارهای مورد توجه روانشاسان برای یک انسان سالم نزدیک میشود، بلکه انسان را به حقیقت خود یعنی تبدیل شدن به انسان کامل کمک میکند.
خلاصه ماشینی:
"اما آنچه از این تئوری برای اثبات هوش معنوی در فلسفة ملاصدرا قابل بیان است ، این است که درک وحـدت از مهـم تـرین ویژگـی هـای هـوش معنـوی بـه شـمار می آید، زیرا وحدت مرز تمام اشیا و پدیده ها را از بـین بـرده و انسـان را بـه یـک کلیت واحد می رساند و به فرد کمک می کند تا هیچ چیز را با خود بیگانه ندانـد و جهان را دوست خود تلقی کند، نه موجودی مخاصم و بیگانه که باید بر آن چیره شود؛ نتیجة این تلقی آن است که سـطح سـازگاری فـرد بـا محـیط ، افـزایش پیـدا کرده و به نوعی از آرامـش و ثبـوت دسـت پیـدا مـی کنـد.
بـرای نمونه زمانی که روان شناسان تنها تجـارب معنـوی را بـرای سـلامت روانـی فـرد مهـم نشـان می دهند و به این نکته توجه نمـی کننـد کـه ایـن تجـارب ممکـن اسـت ناخواسـته تجـارب شـیطانی باشـند و درنتیجـه مـرزی بـین آن و تجـارب معنـوی قائـل نمـی شـوند، ملاصـدرا ویژگی های تجارب معنوی حقیقی را نام بـرده و از ایـن تجـارب در جهـت نزدیـک شـدن انسان به ساختار یک انسان کامل کمک مـی گیـرد؛ یـا درحـالی کـه روان شناسـان بـه درک وحدت برای سازگاری با محیط و ایجاد یک تفاهم بین فرد و عالم هستی اشاره مـی کننـد، ملاصدرا هدف خود از طراحی الگوی وحدت را رسیدن به فنـای فـی الله و لمـس حقیقـت وحدت معرفی می کند."