چکیده:
هدف این مقاله، بررسی و شناخت کارکردهای ذهن و مغز و جستجوی روشهای رشد و تقویت ذهن و استفاده بهینه از قوای فکری انسان تحت عنوان آموزش و پرورش شناختی میباشد. بنابراین آموزش و پرورش باید از همان دوران نوزادی برای کودکان برنامه داشته باشد، زیرا اگر شبکه پیوندهای عصبی مغز کودک به صورت مطلوب تنظیم و تثبیت گردد، در بزرگسالی از ذهن و مغز تواناتری برخوردار خواهند بود. لذا روش پژوهش حاضر، از نوع کاربردی ـ توصیفی بوده و براساس این نگرش که چرخه آموزش و پرورش بر پایه یک حرکت سنتی عمدتا حول محور آموزششناختی میچرخد، پرورش ابعاد شناختی، عاطفی- اجتماعی نادیده انگاشته شده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از اینرو نقش ذهن و تفکر در تبیین عوامل روحی و روانی، عاطفی و اجتماعی قابل تامل به نظر میرسد. در نهایت با طرح این پرسش اصلی آیا اگر دانش آموزان با راهنمایی معلمان و مربیان خویش، با به کارگیری ذهن به صلاحیت شناختی دست یابند، میتوان آیندهای روشن را برای کودکان و نوجوانان به ویژه در ابعاد فکری، عاطفی ـ اجتماعی نوید داد و براین اساس گامی نو در راستای ایجاد انگیزه و اندیشیدن در مقام کارگزاران فکور و پژوهشگران حوزه عمل، زمینه کاربست آنها را فراهم آورد؟
خلاصه ماشینی:
"در بسیاری از برنامههای سوادآموزی ذهنی- هیجانی، کلاسهایی ویژه برای والدین در نظر گرفته شده است تا درباره مطالبی که به فرزندانشان آموزش داده میشود، آگاهی یابند و این کار فقط به منزله مکمل آنچه در مدرسه تدریس میشود، صورت نمیگیرد، بلکه به منظور کمک به والدینی انجام میشود که احساس میکنند نیاز دارند تا با زندگی عقلانی و عاطفی فرزندان خود به شکلی مؤثرتر برخورد کنند.
به طور کلی باتوجه به پیشینه گرایشهای فکری، عاطفی، اخلاقی و معنوی جامعه ایران که ادبیات و پندواندرزهای بزرگان علم و ادب و هم آموزهها و معارف اسلامی بر ویژگیهای آن صحه میگذارند و باتوجه به ظرفیت بالقوه ذهنی، عاطفی و اجتماعی مردم این مرز و بوم و نیازهای روانی آنان، میتوان نتایج این مقاله را با توان، تحلیل کرد، اینکه امکانی نویدبخش در زمینهی تدوین یک برنامه راهبردی به شمار آورده، به منظور غلبه بر مشکلات و پیامدهای منفی ناشی از رویکرد دانشافزایی، ماحصل آن را در بخشهای گوناگون گزینش و تربیت آموزگاران، مربیان و دبیران، برنامهریزان درسی و مجریان اداری و پرورشی قرار داد، تا آنان بتوانند پس از بازنگری، با اتخاذ تصمیمات اساسی، برنامههایی با سازوکارهای عقلی، عاطفی و اجتماعی تدوین کنند و با آموزش دادن صحیح آنها در حکم مکمل آموزش هوششناختی و دانشافزایی به ثبات فکری، عاطفی و اجتماعی، سازگاری و رشد و تعالی معنوی دانشآموزان یاری رسانند و با به وجود آوردن فضای مطلوب، سالم و با انگیزه در مدرسه، با محور قراردادن تفکر، تحلیل، کنجکاوی، فهم عمیق، دید وسیع، سعه صدر و قضاوت صحیح، زندگی دانشآموزان را سالم، با نشاط و غنی سازند."