چکیده:
رضا داوری اردکانی از چهره های مهم اندیشه در ایران، در روزگار ماست. وجهی از این اهمیت را مخالفان هم نمی توانند تایید نکنند. او یکی از طر فهای بسیاری از مناقشات و مباحثات فکری و قلمی، به ویژه پس از انقلاب، بوده است و اندیشه هایش حتی برای تندروترین مخالفان، آن اندازه اهمیت داشته که در نقد و نفی آنها بکوشند. این وجه عینی اهمیت اوست و این وجه ربطی به ذهنیات این و آن ندارد تا با رای و نظر و تصور این و آن، از آن کاسته یا بر آن افزوده شود. اگر کسی همین اندازه اهمیت عینی در تاریخ اندیشه سرزمین و فرهنگی داشته باشد شناخت بهتر و دقیق تر او لازم است. چه رسد به ای نکه این همه ماجرا نباشد و نفس اندیشه های آن فرد نیز واجد ظرافت ها و ظرفیت هایی باشد که به کار دیگر اندیشمندان بیاید و بتواند برای نسل های بعد به یادگار بماند و محل رجوع و بررسی و ارزیابی آن ها باشد.
خلاصه ماشینی:
"اگـر روزی آن ثنوی نگـری جایش را بـه نگاهـی بدهـد کـه طیـف را تـاب مـی آورد و آن رابطه هـای مبتنـی بـر مریدومرادی و فعالیت هـای تبلیغـی ـ ترویجـی شـبه ایدئولوژیک جایشـان را بـه مسـئله مندی تفکـر بدهند، شـاید آشـکارتر باشـد و نیازی به توضیح نباشـد که از اصل و اسـاس آن سـاختار یـا ایـن یا آن ناموجه بوده اسـت ، و مناقشـات شـخصی اهل اندیشـه ربطی بـه ظرفیت های اندیشـه ها نـدارد، و بصیرت هـا الزامـا منافاتـی بـا هم ندارند، و بلکه چه بسـا سرنوشتشـان ایـن باشـد که در تفکـرات آتی صورت هـای گوناگونـی از تألیف و تلفیق هـای غیرالتقاطی را تجربـه کننـد.
آن روز شـاید بـرای اشـخاص بیشـتری معلوم باشـد که منـش و روش و نگـرش رضـا داوری اردکانـی مبتنـی بـر سـعۀ صـدر آزادی خواهانـه و تعمق فیلسـوفانه و نقـادی متأملانـه بوده اسـت ، صرف نظـر از هر نقدونظـر و چون وچرای فکری و فلسـفی ای پسااپیلــزسومزمسشـــمتـارن ۱۱۲۳٩۱٥۱ کـه قابـل طـرح باشـد؛ روزی که دعوی هـا و دعواها فراموش شـده باشـد و حتـی کارها ـ به تعبیـر مارتیـن هیدگر ـ جایشـان را بـه «راه ها» داده باشـند."