چکیده:
استاد حسین عشاقی اصفهانی در کتاب گام های پسین در فلسفه برین به نقد حکمت متعالیه صدرایی پرداخته است. نقد حکمت متعالیه این بار نه به نفع حکمت مشائی که با چرخشی به سوی مبانی عرفان نظری صورت پذیرفته است. مولف بر آن است تا کار ناتمام ملاصدرا در بنیان نهادن فلسفه مبتنی بر وحدت
تشکیکی وجود را با بنیان نهادن فلسفه ای مبتنی بر وحدت شخصیه غیر تشکیکی به آخر برساند. از دیدگاه مولف، فلسفه های رایج بر پایه دو اندیشه باطل و فاقد برهان پی ریزی شده اند که عبارت اند از تکثر هستی و حکم پذیری آن. وی بر وحدت حقیقت هستی و حکم ناپذیری آن استدلال کرده و معتقد است از آن ج اکه وجود بماهو وجود حکم پذیر نیست، نمی تواند موضوع فلسفه باشد. از این رو وجود بماهو ظاهر را موضوع حکمت پیشنهادی خود قرار داده است. مهم ترین نقطه قوت کتاب آن است که محتوای آن عمدتا از تراوش های فکری مولف تشکیل شده و از همین رو حقیقتا شایستگی عنوان پژوهش را دارد. ضعف ویرایشی و فقدان جمع بندی در پایان فصول از نقاط ضعف این اثر است.
خلاصه ماشینی:
"هـم ازایـن رو، ایـن حقیقـت کـه در چهـرٔە امـور عامـه ظاهـر و متجلـی گشـته ، به لحــاظ مطلــق ظهــور، موضــوع فلســفه اولــی می گــردد، و از این جــا بــه بعــد بایــد بــه جســتجوی احــکام ایــن حقیقــت متجلــی ، ازآن جهت کــه حقیقــت متجلــی اســت ، پرداخـت و بـا حمـل آن احـکام بـر «وجـود متجلـی » مسـائل فلسـفة پیشـنهادی مؤلـف شــکل می گیرنــد.
حــال اگــر محمــول چنیــن گــزاره ای ظاهــره ای از ظاهره هــای وجــود باشــد٢١، از مبــادی تصدیقــی مســائل فلســفی اســت ؛ چــون وقتــی آن گــزاره اثبــات گــردد روشــن می شــود کــه وجــود در قالــب آن محمــول بــه ظهــور رســیده و در چهـرٔە تعیـن آن محمـول تجلـی نموده اسـت ؛ و بـر ایـن اسـاس موضـوع فلسـفۀ اولـی (یعنــی مطلــق وجــود ظاهــر بــا صــرف نظــر از خصوصیــت قالــب ظهــوری ) محقــق گردیده اســت ، کــه از این جــا بــه بعــد بایــد در فلســفۀ اولــی روشــن گــردد وجــود ظاهـر بـا صـرف نظـر از خصوصیـت ظهوریـش چـه احکامـی دارد، و بـا اثبـات حکـم پسااپیلــزسومزمسشـــمتـارن ٩۱٥۱-۱۱۲۳ چنیــن موضوعــی ، مســئله ای از مســائل فلســفی شــکل می گیــرد.
36510 مؤلف پس از این توضیحات می نگارد: «از این جــا روشــن می گــردد کــه هیچ یــک از مباحثــی کــه در فلســفه های رایــج به عنــوان امــور عامــه اثبــات می شــود از مباحــث فلســفۀ اولــی نیســتند، بلکــه همــۀ ایــن گزاره هــا از مبــادی تصدیقــی مســائل فلســفۀ اولــی هســتند؛ ازایــن رو مــا گزاره هـای مربـوط بـه امـور عامـه را کـه در فلسـفه های رایـج از مسـائل فلسـفی قـرار داده انــد، از مبــادی تصدیقــی فلســفۀ اولــی می دانیــم ، و همچنیــن اســت هــر گــزاره دیگــری کــه موضوعــش خــود وجــود باشــد، و به گونــه ای در تبییــن مســائل فلســفی مفیــد باشـند."