چکیده:
یکی از عمده ترین نظریاتی که در باب نحوه ی حصول معرفت اخلاقی مطرح گردیده است، نظریه ی "شهودگرایی اخلاقی" است و دیوید راس، فیلسوف مد نظر این رساله، از مهمترین قائلان به چنین نظریه ای است. بنا بر معرفت شناسی نظام اخلاقی راس، هم برای رسیدن به اصول اخلاقی که وظایف در نگاه نخست نامیده می شوند و هم برای داوری اخلاقی موجه در شرایط معین که وظایف واقعی را مشخص می کند، تنها شهود است که کارگشاست؛ این عصاره ی تعلیمات راس است که محل انتقادات ریز و درشت فراوان و نیز تبعیت ها و تحسین های کثیر واقع گردیده است. تزاحم اخلاقی موقعیتی است که هم زمان دو یا چند وظیفه اخلاقی متوجه فاعل است و به دلیل محدودیت ظرفیت ها توان امتشال همه آنها را ندارد و ناچار به گزینش است. تزاحم گاه در مصادیق یک قاعده ی اخلاقی ایجاد می شود مانند لزوم نجات جان دو نفر که در حال غرق شدن هستند و نمی دانیم کدامیک مقدم است و گاه در مصادیق چند حکم اخلاقی مانند و حتی که نجات جان انسانی منوط بر تصرف عضبی از ملک دیگری باشد. در این پژوهش که روش آن توصیفی – تحلیلی نقادی است معیارها و چگونگی حل تزاحم از منظر دیوید راس مطرح شده و سرانجام با تمسک به متون دینی و قواعد اصولی نظر خود تبیین نمودیم. نکات ذیل از جمله نتایج حاصل از این تحقیق است. وجه مشترک اندیشمندان اسلامی توجه به قاعده ی اهم و مهم است. برای حل تزاحم، باید شرایط پیش از انجام فعل (انگیزه) و پس از آن (نتیجه و هدف) و هنگام عمل و مطلوبیت نقش الامری را مد نظر داشته باشیم. توجه به قواعد اصولی و ظرفیت های فرا اخلاقی به عنوان مبانی حل تزاحم اهمیتی ویژه دارد. توجه به هدف نهایی انسان که همان تقرب الهی است در رهایی از تزاحم نقشی اساسی دارد.
خلاصه ماشینی:
چنان که «غايت گرايان » به عنوان ريشه و پيشينه ي بحث گرايي از سقراط ياد مي کنند، درباره سقراط آمده است : وقتي که گرايتون به سقراط پيشنهاد مي کند، تا با فرار، خود را از مرگ نجات دهد، گويي ميان نتايج دو فعل فرار کردن و احترام به قانون کشور، مردد است و يا مقايسه غايت اين دو قاعده ، يکي را انتخاب مي کند، او در پاسخ پيشنهاد فرار مي گويد: «اگر فرار کنم ، مي توانم زندگي طولاني تري داشته باشم ، مراقب تعليم و تربيت فرزندانم باشم ، دوستان را ملاقات کنم ، کارم را ادامه دهم ، من حدس مي زنم دشمنانم در دل ، اميد آن دارند که من کشور را ترک کنم ؛ زيرا مرگ من نابساماني هاي سياسي فراواني براي آنان به دنبال دارد، ولي يک احتمال را ناديده گرفته اي و آن اين است که شايد من از مرگم بيشتر خوشنود باشم تا از حياتم ؛ مردم همواره اين شق را ناديده مي گيرند؛ زيرا مي پندارند که هر چيزي بهتر از مرگ است ؛ اما اگر من از نقشه فرار پيروي کنم ، به دليل نقض قاعده هاي خاصي مجرم خواهم بود، قاعده هايي که پذيرفته ايم معتبر و درخور احترام اند.