چکیده:
روند رو به رشد آمار طلاق قانونی بخصوص در سال های نخست و در شهرهای بزرگ، نشان از وجود رابطه مخدوش زناشویی و نارضایتی همسران از استمرار رابطه همسری دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی و واکاوی پدیده طلاق عاطفی (خاموش) به عنوان عامل هموارکننده طلاق قانونی در همسران صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع توصیفی و اسنادی است. این پژوهش، با استناد به رویکردهای مثلث حریم زناشویی، مبادله اجتماعی و وجود مانع در صدد تحلیل وضعیت طلاق عاطفی بین همسران برآمده است. کیفیت رابطه بین همسران و عوامل تاثیرگذار برآن تعیین کننده رضایت یا دلزدگی زناشویی بوده، نقش مهمی در تداوم زندگی مشترک دارد. از این رو، توجه خانواده ها و همسران و در سطح کلی تر دست اندرکاران و سیاست گذاران به جدایی و ازهم گسیختگی زناشویی، می تواند زمینه ساز ایجاد و رشد زناشویی موفق در آینده خانوده ایرانی گردیده، فشارهای اقتصادی، اجتماعی و روانی ناشی از طلاق عاطفی را در سطح خانواده ها و اجتماع تخفیف دهد.
خلاصه ماشینی:
نارضایتی زناشویی مقدمه در طول تاریخ زندگی بشر، ازدواج و زناشویی همواره از مهمترین و اساسیترین مسائل بوده و در مقیاس فردی، یکی از سه رویداد مهم زندگی است(بیابانگرد،1383)، بنابراین، ارتباط با همسر، جنبة مرکزی زندگی عاطفی و اجتماعی یک شخص محسوب میشود (وینچ،1971، به نقل از نادری،حیدری وحسین زاده مالکی،1390) بک<FootNote No="20" Text="Beck"/> (1994،ترجمة قراچه داغی،1379) معتقد است: عشق، جزء مهم و مؤثر در ازدواجهای موفق است.
مطالعات منظم در خصوص رضایت زناشویی امری حیاتی است و اهمیت اجتماعی این مطالعات در خصوص چرایی و چگونگی تغییرات کیفیت ازدواج امری است که محدودهای پیچیده از عوامل در آن دخیلند(برادبوری، فینچام و بیچ<FootNote No="23" Text="Bradbury, Fincham &amp; Beach"/>،2000)؛ موضوعی که بررسی همة آنها در این مقال ممکن نمیباشد.
برخی افراد، کاهش آمار ازدواج را یکی از نشانههای جامعة مدرن میدانند، اما آنچه مشهود است، تضعیف اهمیت زندگی خانوادگی است (بلومنتال، 1914، ترجمه سلطانی، 1384)، با این حال، مروری بر مقالات نشان میدهد دانش کمی در مورد فرایندهای زناشویی منجر به طلاق، وجود دارد(گاتمن<FootNote No="24" Text="Gottman"/>،1993)، طلاق، غالبا بازتابی از نارضایتی زناشویی است (کوک و جونز،2002).
این موضوع نه تنها افراد، بلکه روابط آنها را نیز متأثر ساخته، منجر به کاهش تعهدات زناشویی، وابستگی هیجانی به همسر و احساس اتحاد و «ما بودن» در زوجین میگردد(استس وبورک،2005)، آنچه گفته شد در شکل (1) قابل مشاهده است(به تصویر صفحه رجوع شود ) شکل(1): فرایند طلاق عاطفی بر اساس مثلث حریم زناشویی الگوی مبادلة اجتماعی<FootNote No="43" Text=" Social Exchange Theory"/> تایبات و کلی<FootNote No="44" Text=" Thibaut, J.