چکیده:
پس از پذیرش شعر نیما و جریان نوگرایی در ادبیات، حضور ادبیات معاصر به عنوان یکی از دروس رشته زبان و ادبیات فارسی نیز ضرورت یافت؛ این ضرورت به نوبه خود سبب تالیف درسنامههای متعددی چون بررسی ادبیات امروز ایران محمد استعلامی، جویبار لحظهها محمد جعفریاحقی، چشم انداز معاصر ایران سید مهدی زرقانی و ... گردید.علیرغم تعداد قابل توجه این درسنامهها، هنور تا تدوین درسنامهای که بتواند تصویر کاملی از ادبیات معاصر به دانشجویان ارائه دهد، فاصله زیادی وجود دارد؛ به نظر نویسنده مقاله حاضر برای رسیدن به چنین درسنامهای باید برخی از کاستیهای درسنامههای ادبیات معاصر را مرتفع ساخت. اصلیترین ضعف/کاستیهای درسنامههای ادبیات معاصر ـ البته آن دسته از ضعف/کاستیهایی که تقریبا در تمامی این درسنامهها دیده میشوندـ عبارتند از: تقلیل «معاصر بودن» به مفهومی زمانی، رویکرد نابسنده پژوهشی، بی توجهی و عدم مراجعه به اسناد دست اول در تالیف درسنامههای ادبیات معاصر، ابهام در جریان شناسی ها.
خلاصه ماشینی:
اگـر معاصر بودن را همان باور به خودآیینی بدانیم آنگاه فروغ را شاعری نوگرا خواهیم دانسـت چراکه این اصل جهان مدرن را در تمام آراء و اشعار او جاری و ساری خواهیم یافـت ؛ بـه تعبیری شعر فروغ «شعر اعتراض به سرسپردگی » است (کراچی ،١٣٨٣ : ٤١) این اعتراض به سرسپردگی و ایمان به خودآیینی در اشعار فروغ مثال های متعددی دارد مثلا او در شعری از دفتر اسیر سخن از رهایی از انقیاد مردان می گوید به لـب هـایم مــزن قفـل خموشـی کــه در دل قصــه ای ناگفتــه دارم ز پــایم بــاز کــن بنــد گــران را کــزین ســــودا دلــی آشــفته دارم بیـــا ای مـرد ای موجود خودخواه بیـــا بگشـــای درهـــای قفـــس را اگــر عمــری بــه زنـــدانم کشــیدی رها کن دیگـرم ایـن یـک نفـس را منم آن مرغ ، آن مرغیکه دیری اسـت بـــه ســـر اندیشـــة پـــرواز دارم ســرودم نالـــه شــد در ســینة تنــگ بــه حســرت هــا ســرآمد روزگــارم (فرخزاد، ١٣٧٨ : ٤٥) همین باور به خودآئینی انسان و نفی هر نوع سرسپردگی است که سبب می شود فـروغ در یک اظهار نظر جنجالی نه تنها نمادهای شعر عاشقانة شعر فارسی چون لیلی و مجنون را بیمار بنامد بلکه نوع رابطة میان آنها ـ که رابطه ای بـر اسـاس اصـل سرسـپردگی یکـی بـه دیگری بوده است ـ را نیز رابطه ای بیمارگونه و ناهنجار ارزیابی نماید؛ به قول فروغ : امروز همه چیز عوض شده ، دنیای ما هیچ ارتباطی به دنیای حافظ و سعدی ندارد...