چکیده:
در این مقاله به بررسی و آسیبشناسیِ چهار منبع از درسنامههای نقد ادبی تألیفِ استادان شمیسا، امامی، تسلیمی و شایگانفر، پرداخته میشود. این درسنامه با وجود فواید فراوانی همچون ملموس کردنِ مباحثِ نظریههای ادبی و نیز نقد عملی بر پایۀ متون ادبیِ فارسی، نارساییها و ایراداتی هم دارند که امید است این نواقص با نقد و بررسی، رفع شوند. عمدۀ این نارساییها و آسیبها عبارتند از: 1) عدم تمایز میان نقد ادبی و نظریۀ ادبی؛ 2) فهم دیگرگون برخی نظریههای ادبی؛ 3) بیارتباطیِ بین مقدماتِ درسنامهها و مباحث مربوط به نظریههای ادبی؛ 4) گنجاندن بوطیقای ادبیِ پُستمدرنیسم در لوای نقد و نظریۀ ادبی؛ 5) تبیین و کاربستِ عملیِ غیر ضرورِ برخی نظریهها؛ 6) تبیین غیر انتقادی برخی نظریهها؛ 7) ارزیابیِ نادرست برخی نظریهها؛ 8) بیتوجهی به ادبیات معاصر به عنوان شاهد مثال ِتحلیلی برای نظریههای ادبی؛ 9) کمتوّجهی به ادبیات داستانی (به ویژه ادبیات داستانیِ معاصر) در مقایسه با شعر.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس نقد ادبی دارای شاخه ها و انواعی بوده و هست که بنا به توضیح و احصای کوتاه ابرامز عبارتند از ١) «نقد عملی » (Practical Criticism) مبتنی بر بحث و بررسی آثار ادبـی و نویسـندگان ویژه ؛ ٢) «نقد تـأثری یـا انطبـاعی » (Impressionist Criticism) اسـتوار بـر بازنمـایی کیفیـات احساس شوندة متن یا اثری خاص و همچنین اظهار و بیان واکنش هایی خاص که یـک اثـر ادبی مستقیما در درون منتقد ادبی برمی انگیزد؛ ٣) «نقد ارزش گذارنه » (Judicial Criticism) مربوط به است بـه داوری هـای ارزش مـدار منتقد بر اساس هنجارهای عام مختص به والایی ادبی ؛ ٤) «نقد محاکاتی » (Mimetic Criticism) که اثر ادبـی را همچـون تقلیـد یـا بازتـاب یـا بازنمایی جهان و حیات انسانی می نگرد و معیار اصلی نقادانة آن مبتنـی اسـت بـر بررسـی «حقیقت » بازنمایی درون مایه اثر؛ ٥) «نقد کارکردگرایانه » (Pragmatic Criticism) که اثر ادبی را به عنوان امری می بیند کـه برای دست یابی به برخی تـأثیرات مشـخص بـر مخاطـب سـاخته و پرداختـه شـده اسـت (تأثیراتی همچون لذت زیباشناختی ، تعلیم و انواع عواطف ) و همچنین این نوع نقـد مبتنـی است بر ارزش گذاری اثر ادبی بر مبنای توفیق به دست یابی به آن اهداف ؛ ٦) «نقد بیان گرانه » (Expressive Criticism) پیش از هر چیز مرتبط است با خالق اثر.