چکیده:
در این مقاله روابط سیاسی اسماعیلیان الموت با مغولان در فاصله سال های 618 تا 653 ق بررسی شده است. در این دوران، با هجوم مغولان و فروپاشی حکومت خوارزمشاهی ایران دچار خلاء قدرت سیاسی شد. قدرت سیاسی دیگری در معرض این یورش و نتایج ویرانگر آن قرار داشت اما با در پیش گرفتن سیاستی آشتی جویانه از آسیب این یورش ها در امان ماند. اسماعیلیان ایران به رهبری جلال الدین حسن سوم (618-607 ق) نخستین حکومت مسلمان بودند که پس از عبور مغولان از جیحون، با ارسال سفیر، فرمانبرداری آنان را پذیرفتند. همین اقدام آنان سبب شد که در شرایطی که خراسان و دیگر شهرها دستخوش یورش های ویرانگر و خانمان سوز قرار گرفته بود و شدیدترین ضربه ها به پیکر حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن وارد می شد، قلاع اسماعیلیه از آسیب در امان بماند و حدود چهاردهه دیگر به حیات خود ادامه دهد. پرسش اصلی این مقاله این است که در این شرایط سیاسی جدید، اسماعیلیان الموت در مواجهه با مغولان چگونه عمل کردند و از چه ابزاری برای افزایش نفوذ و گسترش خود سود بردند.
خلاصه ماشینی:
"در اواخر فرمانروایی وی که وحشت هجوم مغول بر بیشتر بلاد اسلامی سایه افکنده بود بسیاری از گریختگان حتی علمای سنی به شهرهای نزاریان در قهستان پناه جستند و دلیل این امر، افزون بر استواری قلعه های کوهستانی نزاریان در ایـن امـر بـود کـه در دوران یـورش و تخریـب مغولان، حکومت نزاری با سازش نمودن با مغولان به سرنوشت حکوتهای دیگر دچار نشد و در ایـن عصر، نیرومندترین حکومت ایرانی شمرده می شد.
٢ اسماعیلیان در همین زمـان قلمـرو خویش را بسط دادند و در شش سال نخست پس از سقوط خوارزمشاه شهر دامغان را کـه در نزدیکـی قلعه اسماعیلی گرد کوه قرار داشت تصرف کردند٣ و مناطقی را در قومس و کوههای تارم نیـز ضـمیمه قلمرو خویش کردند و حتی درصدد برآمدند با نشر دعوت در شهر ری آن را به دسـت آوردنـد، ولـی رکن الدین یکی از پسران محمد خوارزمشاه به شدت با آنان درگیر شد و مانع انجام این قیـام گردیـد و با بازگشت جلال الدین خوارزمشاه در سال ٦٢١ ق جلوی توسعه طلبی های حکومت نزاری گرفته شـد و همین امر سبب آغاز مجدد دشمنی اسماعیلیان با خوارزمشاه بود.
دولت نزاری در دوران زعامت علاء الدین محمد پی برد که دیگر نمی تواند بـا مغـولان بـه تفـاهم برسد و اطاعت محض و تسلیم کامل که خواست خان بزرگ مغول بود نیز غیر قابل پـذیرش اسـت ."