چکیده:
دکتر قاسم غنی (١٣٣١-١٢٧٢ شمسی ) پزشک، ادیب ، تاریخ نگار، عرفان پژوه وحافظ شناس از چهرههای برجسته فرهنگی و سیاسی در یک سده اخیر بود که هماهنگ و همسو با دگرگونی های سیاسی و اجتماعی برآمده از فروپاشی دودمان قاجار و انتقال پادشاهی به رضاخان سردارسپه در مقام نماینده مشهد در مجلس شورای ملی و در دوره محمد رضا شاه نماینده مجلس ، وزیر بهداری ، وزیر فرهنگ و سرانجام سفیر کبیر ایران در آمریکا، مصر و ترکیه به فعالیت سیاسی پرداخت . شاید مهمترین فعالیت سیاسی وی در سال ١٢١٧شمسی باشد که همراه جمع کثیری از دولت مردان کشور برای خواستگاری از فوزیه خواهر ملک فاروق (پادشاه مصر) برای ولیعهد ایران محمدرضاشاه ، به قاهره رفت . وی سرانجام چند سال آخر عمرش را به آمریکا رفت و در همانجا بدرود حیات گفت (١٣٣١ش .). دکترغنی در زمینه فرهنگی هم دستی توانا داشت و بسیاری از مقالات و کتب فرانسوی از جمله آثار شاتو بریان و فرانس آناتول را به فارسی ترجمه کرد. شاید شاهکار ادبی وی همان یادداشت های روزانه اش باشد که توسط فرزندش سیروس غنی در سیزده جلد به چاپ رسیده است . این کار برآنست تا فعالیت های سیاسی و فرهنگی دکتر غنی را در دوره حیات وی که همزمان با سالهای سلطنت پهلوی اول و دوم بود به تصویر بکشد. ادیرن ضدسمن ت نناوگفشتته ه نبه مانردو بشیشتکرتابتخکاینه ه اایین ومقجالمه ع برآویرادیدااشطت عهااتی مخی باشددک.تر غنی ست . روش
خلاصه ماشینی:
"٢ هیأت اعزامی ایران برای خواستگاری و مراسم نامزدی فوزیه و محمدرضاشاه که شامل محمود جم (رییس الوزرا)، دکتر مؤدب نفیسی (پیشکار رضاشاه )، براهیم دادمرز (رییس کابینه رییس الوزرا)، رشید یاسمی (استاد دانشگاه تهران)، و دکتر قاسم غنی نماینده مجلس بود در تاریخ ١٤خرداد١٣١٧ از تهران حرکت و از راه عراق ، سوریه و ٣ لبنان عازم مصر و در ٢١خرداد وارد اسکندریه شده و در قصر آنتونیتادیس ساکن شدند.
». ٣ همانطور که از گفته های غنی برمی آید وی این جریان را اصلا به سود ایران نمی دانسته و حتی توهین ها و رفتارهای زننده فوزیه را در شأن دربار نمی دانسته است ؛ لذا به خاطر همین می خواست کار را هر چه زودتر یکطرفه کند و در همین اثناء بود که تلگرافی از دربار دریافت کرد مبنی بر این که کار را تمام کند.
زیرا مرحوم ذکاء الملک (محمدعلی فروغی ) به این سمت معین شد و مقارن حرکت ایشان در تهران فوت کرد و کار معوق ماند و در همین بحبوحه بود که شاه تغییرعقیده داده و به وزیر امورخارجه دستورداد که بهتر است غنی به جای قاهره به واشنگتن برود.
آقای سیروس غنی در یادداشت های پدرش درباره محمدرضاشاه این گونه می گوید: آقای دکتر برای محمدرضاشاه چندان احترام قایل نبوده و بارها در نامه ها و یادداشت های خود برای ایجاد نظم در امور سیاسی و اجتماعی ایران و جلوگیری از هرج و مرج سیاسی آرزو کرده است ."