خلاصه ماشینی:
"بر لب پنجره {Sنقش خیال روی تو تا وقت صبحدم#بر کارگاه دیدهی بی خواب میزدمS}حافظهوشنگ راهنمابرای کاره و شیما{Sمست از رایحهی سوسنها#بر لب پنجره،دیشب،تنها#مست از رایحهی سوسنها#شب همه شب به تو میاندیشیدم.
{Sروی پیشانی ابر#گرد نقاشی ماه#زیر نور کدر اختر شب#طرح تصویر تو را میدیدم.
{Sجویباری که گریزان میرفت#پای گلهای چمن#صف خوشرنگ قناریها#بر سر شاخهی سرو#بر زبان نام تو را میراندند.
#ای نسیم نفست عطر آگین#ای کمان نگهت رنگارنگ#ای شب از یاد تو زیبا شده#خوابت خوش باد!S}...
{Sای لبت نقش نوازش#ای دو چشمت همه پرسش#«دوستت دارم»چشمم#در جوابت خوش باد!S}...
{Sبر لب پنجره،دیشب،خوش حال#مست از رایحهی باغ خیال#آن قدرماندم...
S} هزار هزار خط خونی سپیده شاملو{Sبا سفید که قهر#مداد رنگی هم میشکنی#پناه گرفتند همه#در بالش رنگرنگ خواب من.
S}حالا بگو:«سیاه،جمع بیرنگی»#تو و میدان شهر#با پرچمی سیاه#من چشم روی پایهی سنگیات#یک،دو،سه تا ده.
#حالا بگو:#«بی گریه،#حیات گیاه تکرار نمیشود.
»#اما من گیاه نبودم هرگز.
#باید به اطلاع برسانم،#یک شب خدا#بر من#هزار هزار خط خونی روشن کشیده است."