چکیده:
از مسائل مهمی که در تاریخ تفکر اسلامی در باره دینشناسی مطرح بوده، این است که با چه روشی میتوان صحت و سقم گزارههای دینی را ارزیابی کرد؟ اندیشوران مسلمان به این پرسش پاسخهای متعددی دادهاند که بیشتر پاسخها ذیل دو عنوان کلی عقلگرایی و نصگرایی (نقلگرایی) جای میگیرد. ذیل هر یک از دو عنوان عقلگرایی و نصگرایی دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. یکی از دیدگاههایی که ذیل نصگرایی پدید آمده، نصگرایی بر اساس عقل فطری است. بر اساس این دیدگاه، عقل فطری در کشف معارف دینی از اعتبار تام برخوردار است و در مقابل، عقلگرایی فلسفی در دین هیچ ارزشی ندارد. علامه مجلسی از کسانی است که این دیدگاه را با ذکر ادلهای پذیرفته است. در این نوشتار به روش توصیفی _ تحلیلی، پس از تبیین دیدگاه یاد شده، ادله و مبانی علامه ارزیابی شده و معلوم گردیده است که برخی از دلیلهای ایشان قابل دفاع نیست.
خلاصه ماشینی:
واکاوی نصگرایی در اندیشه علامه محمد باقر مجلسی سید علی دلبری 1 چکیده از مسائل مهمی که در تاریخ تفکر اسلامی در باره دینشناسی مطرح بوده، این است که با چه روشی میتوان صحت و سقم گزارههای دینی را ارزیابی کرد؟ اندیشوران مسلمان به این پرسش پاسخهای متعددی دادهاند که بیشتر پاسخها ذیل دو عنوان کلی عقلگرایی و نصگرایی (نقلگرایی) جای میگیرد.
2. علامه مجلسی و روش کشف معارف دینی به نظر علامه مجلسی معارف دینی، به ویژه اصول عقاید، با توجه به روش کشف آن، دو دسته است: 1) دسته اوّل تنها به وسیله عقل فطری و صریح اثبات میشود و آنها عبارت هستند از: اثبات ذات خدواند، اثبات اوصاف کمال او مانند قدرت، علم، حکمت و عدالت، اثبات نبوت عامّه و خاصّه؛ زیرا اگر انسان به جهان بیرون و عالم درون تأمل و تفکر نماید، از طریق عقل صریح به صورت قطع و یقین درمییابد که برای او پروردگار حکیم، علیم، قدیر و عادلی است که ظلم و زشتی بر او روا نیست و میداند که پروردگار او پیامبری فرستاده و با معجزات او را تأیید نموده است و عقل بدیهی گواهی میدهد که محال است خداوند متعال این گونه معجزات را بر دست پیامبری دروغین جاری سازد؛ چنان که علامه مینویسد: و اعلموا ...
البته اگر مقصود علامه مجلسی از انسداد باب عقل، بعد از معرفت به امام، این باشد که بعد از شناخت امامت و اصول اعتقادی، عقل نسبت به جزئیات مسائل اعتقادی و فروع فقهی به صورت مستقیم توانایی شناخت ندارد؛ نه این که عقل میفهمد، ولی فهم عقل معتبر نباشد، بلکه چون عقل دریافتی ندارد، باید به سراغ متون دینی رفت؛ ولی آنجا که عقل به طور مستقل حکمی دارد، حکم آن مطلقاً معتبر است.