چکیده:
حسن نیت، یکی از ابزارهای موجود در ماده 31 کنوانسیون حقوق معاهدات در باب تفسیر معاهدات است. معاهدات بینالمللی بسیاری از جمله موافقتنامههای سازمان تجارت جهانی در پرتو این عنصر مورد تفسیر قرار گرفتهاند. با وجود استفاده مکرر از مفهوم حسن نیت در تفسیر معاهدات، اما حدود دقیق معانی و مصادیق حسن نیت در روند تفسیر محل اختلاف است. ارکان حل اختلاف سازمان تجارت جهانی نیز بارها در تفسیر موافقتنامههای این سازمان، متوسل به حسن نیت شدهاند. مفاهیم و کاربردهای متنوع حسن نیت باعث شده است تا پنلها و رکن استیناف سازمان تجارت جهانی، حسننیت را در دو مفهوم کاملا متفاوت در تفسیر معاهدات به کار ببرند. نتیجه این اختلاف، ارائه تفاسیر متعارض از دامنه حقوق و تعهدات طرفهای موافقتنامههای سازمان تجارت جهانی است. این مقاله، ضمن تشریح معانی مختلف حسن نیت در حقوق بینالملل عمومی و اقتصادی و به ویژه کاربرد آن در روند تفسیر معاهدات، تفاوت رویکردهای ارکان حل اختلاف سازمان تجارت جهانی را در این زمینه مورد بررسی قرار میدهد. یافتههای این مقاله نشان میدهد که رویکرد رکن استیناف با منطق تفسیر در حقوق بینالملل سازگارتر است.
Good faith is one of the current tools in Article 31 of the Vienna Convention on Law of Treaties concerning treaty interpretation. The numerous international treaties, including WTO agreements, have been interpreted in the light of this element. Despite the frequent use of this concept in the treaty interpretation, the exact limits of the meanings and instances of good faith in the process of interpretation are controversial. WTO Dispute Resolution Bodies have repeatedly resorted to good faith in interpretation of Organization’s agreements. The diverse concepts and applications of good faith have led the WTO’s Appellate Body and Panel to use good faith in two very different concepts in interpreting treaties. The result of this conflict is to produce the different interpretations regarding the rights and obligations of parties of WTO’s agreements. This article, while explaining the different meanings of good faith in public and economic international law, and especially its application in the process of interpretation of treaties, examines the differences between WTO Dispute Resolution bodies’ approaches. Finding of this article shows that the Appellate’ approach is more consistent with the logic of interpretation in international law.
خلاصه ماشینی:
این مقاله، ضمن تشریح معانی مختلف حسن نیت در حقوق بینالملل عمومی و اقتصادی و به ویژه کاربرد آن در روند تفسیر معاهدات، تفاوت رویکردهای ارکان حل اختلاف سازمان تجارت جهانی را در این زمینه مورد بررسی قرار میدهد.
اما وجود تعاریف و استنباطهای مختلف و حتی متضاد از اصل حسن نیت باعث شده است تا پنلها (هیأتهای حل اختلاف) و رکن استیناف سازمان تجارت جهانی به هنگام اعمال اصل حسن نیت، در دو سوی متفاوت گام بردارند، چرا که این نهادها، هر یک معانی متفاوتی از حسن نیت را بههنگام تفسیر معاهدات مُراد داشتهاند.
همانطور که این مقاله نشان خواهد داد، در حالی که پنل با تعلق خاطر به متدولوژی «تفسیر کل نگر» 1 ، یعنی تفسیری که همه عناصر و ابزار تفسیر را در کنار یکدیگر قرار میدهد، حسن نیت را همعرض با دیگر عناصر موجود در ماده 31 کنوانسیون حقوق معاهدات به کار برده است اما رکن تجدیدنظر با برتری بخشیدن به متدولوژی «تفسیر سلسله مراتبی»، عنصر «متن» را در اولویت قرارداده و در نتیجه کمتر مجالی برای مانور عنصر حسن نیت در روند تفسیر قائل بوده است.
مهمتر آنکه پنل در قضیهای دیگر علاوه بر اینکه عنوان میدارد معیار عینی حسن نیت، همان معیار مندرج در ماده 31 کنوانسیون حقوق معاهدات است، توضیح بیشتری برای توسل به این معیار تشریح و اعلام کرد که انتظارات مشروع باید به اینجهت به کار گرفته شود که امنیت حقوقی، قابل پیشبینی بودن و ضرورت همکاری اقتصادی مورد حمایت قرار گیرد (WT/DS62,67,68/R, 2011: para 8.