چکیده:
بیآلایشی از پایههای استوارکننده عشق زوجین و بخشایشگری لازمه مهار کشمکش و ستیز و پویا ماندن عشق آنها است. هدف پژوهش آزمودن تاثیر مشاوره گروهی آدلری در افزایش بیآلایشی و بخشایشگری میان فردی زوجین بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی است و در چهارچوب طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری زوجین سنندجی 47-24 ساله مراجعهکننده به مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی «پرتو بامداد» در سال 1393 بود که 14-3 سال از ازدواج آنها گذشته بود. آزمودنیها 20 نفر بودند که با روش نمونهگیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه یک اندازه 10 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش 12 نشست مشاوره گروهی آدلری را همراهی کردند و گروه گواه در فهرست انتظار نهاده شد. دادهها با سنجه بیآلایشی واکر و تامپسون 1983 و سنجه بخشایشگری میان فردی احتشام زاده، احدی، عنایتی و حیدری (1389) گردآوری شد. برآیندهای آزمون کوواریانس تک متغیره نشان داد که مشاوره گروهی آدلری در افزایش بیآلایشی زوجین(0/001 =P و 50/011= F) و افزایش همه مولفههای بخشایشگری میان فردی اعم از «ارتباط دوباره و مهار کین خواهی» (0/001= P و 122/596 =F)، مهار رنجش (0/013= P و 7/646= F) و درک واقعبینانه (0/001 =P و 48/563= F) آنها کارساز بود. کاربست مشاوره گروهی آدلری بیآلایشی و بخشایشگری میان فردی زوجین را با بالا بردن کنش همکاری و دگرگونی روشهای سازش نایافته زندگی آنها افزایش داد ازاینرو انجام پژوهشهای دیگر برای آسودگی از سودمندی این کاربست در افزایش بیآلایشی و بخشایشگری میان فردی زوجین ایرانی مراجعهکننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی پیشنهاد میگردد.
Reducing couples’ marital conflict in the process of treatment of substance dependence disorder can considered one effective factor. This study was administered aimed to the investigation of the effect of emotionally focused couple therapy and problem- centered systems therapy on marital conflict of spouses of the men under treatment of substance dependence. The method of the study was quasi-experimental and its design was pretest posttest with a control group. The statistical population consisted of 32 couples (64 subjects) that their husbands were under treatment of substance abuse in centers of treatment of substance abuse in Sanandej in 2016 that among them 30 qualified couples were selected and were assigned randomly in three groups of 20 subjects، two experimental groups and a control group (each group 10 couples). The couples of experimental groups during 11 weeks، each week a 60-minute session participated in a separate intervention emotionally focused couple therapy and problem- centered systems therapy. The data of the women were gathered using the marital conflict questionnaire of Sanaei Zaker، Alaghband، Falahati، and Houman (2009). To results of the covariance analysis indicated that the differences among the groups were significant (P <0.01، F = 12.194). In addition، the result of the "least significant difference" follow up test showed that compared to the control group، the decrease in marital conflict in experimental groups were significantly (P <0.01)، but there was no significant difference between the effects of two models of couple therapy (P < 0.120). The results of this study indicated that emotionally focused couple therapy reduced marital conflict by replacing positive cycles instead of negative cycles of conflict and problem- centered systems therapy reduced marital conflict by control of external source of conflict.
خلاصه ماشینی:
پژوهشگران بهتازگی ارزشمندی بررسی بیآلایشی را در رابطه زوجین برجسته ساخته و بخشایشگری نیز به دلیل برانگیختن زن و شوهر برای روابط بهتر بس حائز اهمیت است (بویس، برگرون و روزنFootNote No="56" Text=" Bois, Bergeronamp;amp; Rosen"/، 2013؛ کنستانت، والت و ناندرینوFootNote No="57" Text=" Constant, Vallet,Nandrinoamp;amp; Christophe"/،2016؛ حميد، كياني مقدم و حسين زاده،1394؛ برانان، دیویس و بیسواس دینرFootNote No="58" Text=" Brannan, Davis amp;amp; Biswas-Diener"/، 2016).
شواهد فراوانی نشانگر تأثیر چشمگیر بیآلایشی و بخشایشگری میان فردی در سلامت روانی، بهبود رابطه، سازش یافتگی و رضایت زناشویی زوجین و پایداری پیوند زناشویی آنها است (ميري و نجفي،1396؛ اُرث، برکینگ و مایرFootNote No="60" Text=" Orth, Berking, Walker, Meieramp;amp; Znoj"/، 2008؛ حمیدی و عباسی مکوند، 2010؛ بشارت و رفيع زاده،1395؛ کابزا دباکا، اِپل و رابلسFootNote No="61" Text=" Cabeza de Baca, Epelamp;amp; Robles"/، 2017؛ برزگر و ساماني، 1395؛ بصروي و عباسي،1394؛ جابری،1394؛ تركمان،1393؛ ری و اکسترمرFootNote No="62" Text=" Reyamp;amp; Extremera"/، 2014؛ افخمي، 1386؛ سماعيلوند و حسن وند،1393؛ نادري، 1394)؛ و شواهدی دیگر نشان میدهد متخصصین بهداشت روانیFootNote No="63" Text=" mental health practitioners"/ بیشازپیش برای ایجاد راهبردهای پیشگیری و برنامههای درمان روانشناختی به مشاوره گروهی رو آوردهاند.
ازاینرو و با توجه به اینکه کیفیت رابطه زن و شوهر بر همه جنبههای زندگي خانوادگی و زناشويي موثر و بهبود آن براي افراد، خانوادهها و جامعه بیشمار است (كرايي، خجسته مهر و سوداني،1395؛ جوادي، افروز و حسينيان،1394)، این پژوهش با هدف آزمودن تأثیر مشاوره گروهی آدلری در افزایش بیآلایشی و بخشایشگری میان فردی زوجین انجام شد.
بحث و نتیجهگیری برآیندهای پژوهش نشان داد مشاوره گروهی آدلری در افزایش همه مؤلفههای بخشایشگری میان فردی و بیآلایشی زوجین موثر است.