چکیده:
این مقاله برای درک مفهوم نقشمایة فرشتة بالدار، به بررسی سیر تاریخی این نقشها پرداخته و تکامل و دگرگونی معنایی و تصویری آنها را در سیر زمانی ایران باستان تا قاجاریه مورد بررسی قرار داده است. در این مقاله، بعد از بررسی نمونههای تصویری ایزدبانو نیکه در یونان و ایزدبانو ویکتوریا در روم، پیوستگی و حضور ایزدبانو نیکه/فرشتة بالدار در دوران اشکانی و ساسانی نشان داده شده است. این تحقیق مشخص کرده که با ورود اسلام این نقشمایهها از نظر حذف شدهاند، اما با آغاز نگارگری در ایران، استفادة دوباره از آنها رایج میشود. بررسیهای دقیقتر در دورة قاجار نشان داده که گرچه نقوش فرشتة بالدار قاجاری برگرفته از همین نقشمایههای باستانی است و از نظر ظاهری و طرح کلی به الگوهای تصویری باستانی آن شبیهاند، در کاربرد و آگاهی از مفهوم اصلی آن، تفاوتهایی دارند.
In order to understand the concept of the winged angel، this article examines the historical course of these roles and studies their conceptual and figurative evolution and transformation through a period from ancient Iran (Persia) up to the Qajar era. After examining Nike Goddess in Greece and Victoria Goddess in Rome، the Goddess of Winged Angel during the Parthian and Sasanian periods has been scrutinized in present paper. It has been determined that these elements have been eliminated with the arrival of Islam، however they reappeared when miniature restarted in Iran. More detailed studies about Qajar period show that although the Qajar winged angelic designs are derived from these ancient motifs and they are visually and schematically similar to the ancient patterns، they are different in terms of function and perception of original concept.
خلاصه ماشینی:
"لازم به ذکر است کـه نقوش انسانی این دوره علیرغم کشیده و لاغر بودن ، خصوصیات چهره ای قوس دار بـودن ابروان ، گرد بودن صورت و کشیده بودن چشم ها را همچنان داراسـت (پاکبـاز، صـص ٧٢ و ٧٣) و هنرمندان ایرانی با اثرپذیری از سنت ترکی مغولی، ایلخانی و جهان بینی اسـلامی، نگاره هایی با سبکی بدیع پدید آوردند که از عالیتـرین مراتـب هنـری برخـوردار اسـت ؛ فرشته های بالدار نیز در زمینه های مـذهبی ماننـد معـراج پیـامبر یـا وقـایعی تـاریخی و شاهنامه ها و صحنه های معنوی دیگر حضور دارند که به ظـن قـوی ترکیبـی هسـتند از سنت های باستانی ایران و آموزه های اسلامی.
با ورود اسلام و به دلیل دوری از هـر چیـزی کـه میتوانست نمادی از بت پرستی و شریک شدن در خدایی الله باشد، هرگونـه تصویرسـازی و پیکرنگاریای کنـار گذاشـته شـد امـا مجـددا در دورة مغـولان و بعـدها تیموریـان بـا حمایت های پادشاهان هنردوست و ایرانیان هنرمند در هنر نقاشی و نگارگری به ظهوری دوباره رسید؛ جایی که در تصویرسازی کتب مذهبی، شاهنامه ها و غیره با الهام از وقـایع تاریخی، نقاشیهایی با حضور پیامبر و فرشته های مقرب ، پادشاهانی نشسـته بـر تخـت و حضور فرشتگانی با پیام مشروعیت بخشی، صحنه هایی چون بخت آوری و اقبال بخشی و...
اگرچه ، در دوران باستان از فرشته هـای بالدار در صحنه هایی که مسئلۀ پیروزی بر دشمن ، اعطـای مشـروعیت ، بخشـیدن حلقـۀ قدرت الهی و دریافت فرة ایزدی مطرح بود، استفاده مـیشـد، درحـالیکـه فرشـته هـای قاجاری علاوه بر مفهوم مشروعیت و قدرت الهی، بیشتر مفهـوم بخـت و اقبـال خـوب را بازنمایی میکنند و به همین دلیل است که در مکان های مختلفی مانند کاخ ها، حمام ها، سنگ آرامگاه ها، کارهای لاکی و..."