خلاصه ماشینی:
"افسون چشم ###مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت#پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن#سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم#تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی#وگر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی#من و باد صبا مسکین دو سرگردان بیحاصل#زهی همت که حافظ راست از دنیا و از عقبی #خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت#که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت#که جان را نسخهای باشد ز لوح خال هندویت#صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت#برافشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت#من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت#نیاید هیچ در چشمش به جز خاک سر کویت( 1 )## توضیحات: نسیم جعد گیسویت: نسیم در اینجا به معنای عطر و بوی خوش است.
: حافظ در کار و بار دنیا و آخرت، یعنی در ارج نهادن به آن دو، بلند همت است؛ زیرا فقط خاک سر کوی توست که در چشم او ارزش دارد."