خلاصه ماشینی:
از میان نوشتههای آن روز امتحان، دو انشای زیبا را برایتان برگزیدهام تا بخوانید و از توانایی طلاب عزیز لذت ببرید؛ «میعادگاه» از خانم «نرگس دلیرور» و «در انتظار حضرت ماه» از «معصومه پرهیزکار».
گویی حسینیه برای دیدار معشوقش خود را معطر کرده بود.
صندلی آقا را منتظرتر از همه دیدم، انگار او بیشتر از ما با آقایش خو گرفته بود و نمیتوانست دیر شدن لحظة دیدار را تاب بیاورد.
لحظة دیدار نزدیک شده بود، همه به ساعت خیره مانده بودند، نگاهها متوجه در کوچک روی سن شد.
* * * در انتظار حضرت ماه ـ حفظه الله ـ ماه، ماه همیشگی نبود؛ گویا تلألؤاش با چشمان منتظر شهر سخنها داشت.
درختان، سر به آسمان بلند کرده بودند؛ اما نمیدانستند چه کلماتی را برای شکر دیدارش بر زبان برانند.
صبر شب که سرآمد، روز از راه رسید و خورشید، دست نوازش کشید بر سر بود و نبود شهر.