خلاصه ماشینی:
"در همان روزها، ناگهان قلب امام مشکلی پیدا میکند و چون حاج احمدآقا ـ که حق بزرگی بر گردن همهی ملت دارد و امام را حفظ کرد ـ همهی وسایل را برای بهبود امام(قدس سره) مهیا کرده بود، فورا به وضعیت جسمی ایشان رسیدگی شد و خطر برطرف گردید.
مثلا موقعی که در محل نماز جمعهی تهران، قلکهای اهدایی بچهها به جبهه را شکسته بودند و کوهی از پول درست شده بود، امام(قدس سره) در بیمارستان با مشاهدهی این صحنه از تلویزیون متأثر شدند و به من که در خدمتشان بودم، گفتند: «دیدی این بچهها چه کردند؟» در آن لحظه مشاهده کردم که چشمهایشان پر از اشک شده است و گریه میکنند.
( 3 ) * فردای آن شبی که امام عزیز(قدس سره) به جوار رحمت الهی پیوسته بودند، سحرگاه در حالت التهاب و حیرت، تفألی به قرآن زدم؛ این آیهی شریفهی سورهی کهف آمد: ((وأما من ءامن وعمل صالحا فله جزآء الحسنی وسنقول له من أمرنا یسرا)) ( 4 ) و( 5 )؛ دیدم واقعا مصداق کامل این آیه، همین بزرگوار است."