خلاصه ماشینی:
حیات طیبه جام ولا ما چیزی نیستیم قدرت و ثروت لذتی دارد که باید داشته باشیاش تا مفهوم لذتش را درک کنی؛ وقتی نداری، در آرزویش هستی، اما امان از زمانی که آن را به دست بیاوری، دیگر نمیدانی چگونه تلافی آن سالهای گذشته را در بیاوری.
حرص و ولع تو را میگیرد؛ هرچه قدرت و ثروت به دست بیاوری، سیر نمیشوی، چشمت به بالاتر است.
کم هستند افرادی که با رسیدن به قدرت و ثروت، وضع ظاهری و رفتاری و حالت متواضعانهشان تغییر نکند ...
یادم میآید وقتی ایشان رئیس جمهور شده بودند، بعد از آن حادثهای که در مسجد اباذر پیش آمد، من دیگر ایشان را ندیده بودم تا یک وقتی آقای میر محمدی [مسئول وقت دفتر رئیس جمهور] آمدند و گفتند: آقا مایلند شما را ببینند.
خدمتشان تلفن کردم، آقا فرمودند: «حالی از ما نمیپرسید؟» گفتم: چطور میشود نپرسم؟ شما متعلق به تمام ملت هستید.
کیفیت برخورد ایشان را که دیدم، همان تواضع همیشگی را مشاهده کردم.
ماه بعد که حاج آقا مجتبی تهرانی نزد ایشان رفته بودند، با من صحبت کردند و گفتند: ارادتم به آقای خامنهای ده برابر شد.
من تلفن کردم و گفتم: حاج آقا مجتبی درباره شما این را میگفتند.
گفتند: «ما چیزی نیستیم».
گفتم: آن روزی که میخواستم دست شما را ببوسم، فکر نکنید تعظیم در برابر قدرت بود.
من دیدم شما رئیس جمهور شدهاید و خودتان را نباختهاید و همان آقای خامنهای مدرسه نواب هستید.
خوشبختانه بعد از آن هم ایشان همواره در خودسازی کوشا هستند و خودشان را نباختهاند».