چکیده:
شریعتی از منتقدان و نواندیشان اجتماعی در ایران معاصر است . نواندیشی که در کنار مسائل
ایدئولوژیک و سیاسی به زن و رفتار اجتماعی او نیز توجه داشته است . بر این اساس یکی از نیز « چگونه شدن » مهم ترین تلاش های او برای ایجاد تغییرات اجتماعی در جامعه، طرح سوال بود. شریعتی با طرح این پرسش به زن و جایگاه اجتماعی او در ایران و تمدن اسلامی با دیدی منتقدانه نگریسته است . او با ارائة الگوهای شیعی که با زن امروز تفاوت فاحشی دارد، کوشش همه جانبه ای را برای تغییرات اجتماعی، به ویژه تعریف جایگاه زن مسلمان به کار بسته است . وی برای دگرگون سازی وضعیت فعلی زن ایرانی و ارائه راه حل اجتماعی برای این مهم و نیز مخالفت با نگرش « زن قالبی » به یک نمونه پردازی تاریخی دست زده و با طرح الگوی زیستی «فاطمه وار» به نفی الگوی « قالبی » برای زن ایرانی و مسلمان پرداخته است . دستاورد این پژوهش نشان می دهد شریعتی به عنوان جامعه شناس و منتقد اجتماعی با معرفی سه چهره «زن سنتی و مقدس ماب» به عنوان نماد «املیسم متدین »، «زن متجدد و اروپایی ماب» به عنوان نماد « فکلیسم متمدن» و «زن فاطمه وار»، به عنوان «زن متعهد و مسئول» در نظر دارد، سیمای «زن روز» را او بر این باور درست است ، با آگاهی به همه سطوح جامعه می توان الگوی بهتری از زن مسلمان و ایرانی به جامعه جهانی معرفی کرد . آیا شریعتی با معرفی «زن فاطمه وار»، به این هدف خود نزدیک شده است؟ یا جامعه زنان پس از پنجاه سال از طرح الگوی زن برتر همچنان در املّیسم و فکلسیم خود مشی می کند و پروای سخن هیچ مصلح سیاسی، اجتماعی یا مذهبی را ندارد . اینکه باورها و زندگی اجتماعی تا چه حد از زمانه خود رنگ می گیرند موضوع دیگری است که این پژوهش قصد واکاوی آن را دارد.