چکیده:
سهم درآمد نیروی کار تحت فروض وجود تابع تولید کاب- داگلاس و رقابت کامل، ثابت است. مقاله حاضر با تعدیل این فروض، چگونگی رفتار واقعی و غیر ثابت سهم درآمدی نیروی کار را در صنایع کارخانه ای ایران با تخمین کشش جانشینی بین نیروی کار و سرمایهمحاسبه مارک آپ قیمت، مورد بررسی قرار می دهد. این مقاله کشش جانشینی بین نیروی کار و سرمایه را با استفاده از تابع تولید CES تحت رقابت ناقص و رقابت کامل در بازار تولید مورد تخمین قرار می دهد. درجه رقابت ناقص از طریق محاسبات مارک آپ قیمت با پیروی از رویکرد راجر اندازه گرفته شده است. این پویایی در سهم درآمدی نیروی کار را می توان به دو دلیل کشش جانشینی غیر واحد بین نیروی کار و سرمایه، و رقابت ناقص در بازار تولید، نسبت داد. نتایج نشان می دهد که در صنایع کارخانه ای ایران طی سال های مورد مطالعه، کشش جانشینی تحت رقابت کامل (بدون حضور مارک آپ) 75/ 0 و کشش جانشینی تحت رقابت ناقص 65/ 0 است. یعنی با حضور مارک آپ قیمتی (وجود رقابت ناقص)، کشش جانشینی کوچکتر می شود و با افزایش شدت سرمایه، سهم درآمدی نیروی کار به نسبت بیشتری افزایش می یابد.
The labor income share is constant under the assumptions of a Cobb-Douglas production function and perfect competition. This paper modifies these assumptions، and investigates how to behave actually dynamic the labor income share within the Iranian manufacturing industries through estimating the elasticity of substitution between capital and labor and the price markup. This paper estimates such elasticity by using of a CES production function under perfect and imperfect competition in the product market. The degree of imperfect competition is measured following the Rojer approach. This dynamism in labor income share is explained by (1) a non-unitary elasticity of substitution between capital and labor; and (2) non-perfect competition in the product market. The results show that the elasticity of substitution is 0.75 under perfect competition without price markup، but it is 0.65 under imperfect competition with price markup. These mean that the elasticity of substitution decreases due to the presence of the price markup in imperfect competition regime، while labor income share increases highly by increase in capital intensity.
خلاصه ماشینی:
مقاله حاضر با تعديل اين فروض، چگونگي رفتار واقعي و غير ثابت سهم درآمدي نيروي کار را در صنايع کارخانه اي ايران با تخمين کشش جانشيني بين نيروي کار و سرمايه محاسبه مارک آپ قيمت، مورد بررسي قرار مي دهد.
مطالعه حاضر با استفاده از تابع توليد CES و ساختار رقابت ناقص در بازار محصول به تخمين کمي عوامل تعيين کننده سهم درآمدي نيروي کار طي سال هاي ١٣٥٤ تا ١٣٣٠ مي پردازد و در راستاي بررسي تغييرات سهم درآمدي نيروي کار و تعديل فروض وجود تابع توليد کاب- داگلس و رقابت کامل، در پي پاسخگويي به اين سؤالت است: هنگام فاصله گرفتن از چارچوب تابع توليد کاب- داگلس، آيا سهم درآمدي نيروي کار داراي کشش جانشيني غير واحد است؟ آيا چگونگي تأثير انباشت سرمايه بر سهم درآمدي نيروي کار با اندازه کشش جانشيني سرمايه و کار مرتبط است؟ پيامدهاي فاصله گرفتن از ساختار بازار رقابت کامل چيست؟ و يا شاخص جايگزين درجه رقابت ناقص چيست و چگونه محاسبه مي شود؟ جامعه آماري تحقيق، صنايع کارخانه اي ايران در سطح کدهاي ISIC چهار رقمي مي باشد.
سهم درآمدي نيروي کار در اين بخش براي بررسي تغييرات و پويايي هاي سهم درآمدي نيروي کار در شرايط رقابت ناقص، با کاربرد تابع توليد CES، معادله سهم درآمدي نيروي کار با وجود ساختار بازار رقابت ناقص حاصل مي شود، به طوري که تابع توليد CES به صورت زير مشخص شده است: (به تصویر صفحه رجوع شود) در اين رابطه ، برابر با GDP، برابر با مجموع موجودي سرمايه، اشتغال، تکنولوژي به کارگرفته شده در توليد، ٠< کشش جانشيني بين سرمايه و بهره وري نيروي کار است.