چکیده:
اجرای هر سیاست اقتصادی بویژه سیاستهایی که دامنه تأثیرگذاری آنها گسترده است، مستلزم شرایط نسبتاً با ثبات اقتصادی و در عینحال پیشبینی شرایط احتمالی ناشی از اعمال سیاست میباشد؛ خصوصاً هرآنچه بر رفاه خانوار اثرات گسترده داشته باشد. زمینههای اقتصادی فقر در اقتصاد ایران و ناکارآیی دستگاههای حمایتی در شرایط خاص موجب می شود تا آثار سیاستهای اقتصادی بر خانوارهای کمدرآمد گسترده باشد. در مواردی، این اثرات تا اندازهای گسترده است که سیاستگذار را مجبور به ترک آن سیاست می کند و یا روند خلاف جهت آن را برمی گزیند. تحت این شرایط، تحلیلهایی که مسیر اثرگذاری سیاست را نمایان می نماید، به سیاستگذار کمک میکند، تا تصویر روشنتری از نتایج احتمالی یک سیاست را در اختیار داشته باشد. با همین هدف این مطالعه، آثار سیاست هدفمندی و مسیر اثرگذاری آن را بر شاخص رفاه (شاخص هزینه زندگی) در چارچوب ماتریسهای حسابداری اجتماعی در دهکهای مختلف برای مناطق شهری و روستایی مد نظر قرار داده است. این ماتریسها برای سالهای 1388 و 1390 بهروز رسانی شده و شامل 40 بخش اقتصادی اند. مقایسه شاخص هزینه زندگی خانوار نشان میدهد، آسیبپذیری رفاه خانوارها کاهش یافته است؛ اما میزان آن در دهکهای درآمدی و در مناطق شهری و روستایی یکسان نبوده است. شاخص هزینه خانوارهای روستایی بیشتر از شاخص هزینه زندگی در مناطق شهری افزایش یافته است؛ به عنوان نمونه آسیبپذیری در بخش توزیع گاز طبیعی در مناطق شهری سه برابر و در مناطق روستایی نزدیک به چهار برابر بیشتر از سال 1388 شده، در بخش برق هم در ازای هر 100 واحد افزایش هزینه در بخش برق (باترکیب سبد سال 90) شاخص هزینه این بخش برای خانوار شهری 34 واحد و برای خانوار روستایی 46 واحد افزایش داشته، و از دیگاه توزیعی، کاهش رفاه برای دهک با درآمد بالا، کمتر بوده است، و مهمتر آنکه کاهش آسیب پذیری رفاه طبقه متوسط در اغلب بخشهای اقتصادی از سایر دهکها کمتر است. مسیر ساختاری تغییرات هم نشان میدهد، هدفمندی پیچیدگی و درهمتنیدگی گستردهای در مسیر اثر گذاری تغییرات قیمت سوخت بر شاخص های قیمتی بویژه بر شاخص هزینه زندگی خانوارها ایجاد کرده است؛ به طوری که قبل از اجرای سیاست مذکور، افزایش در قیمت سوخت از پنج مسیر، شاخص هزینه خانوار را متاثر میکرد، حال آنکه بعد از هدفمندی، افزایش قیمت سوخت از طریق بیست مسیر متفاوت شاخص هزینه خانوارها تحت تأثیر قرار میدهد.
The implementation of any economic policy that has expansionary effects requires relatively stable economic conditions. Under such conditions it is expected that potential predictable effects of such policy implementation on welfare of households، especially low income households could be evaluated. The economic context of poverty in the Iranian economy and the ineffectiveness of supportive institutions in particular circumstances make the effects of economic policies on low-income households widespread. In some cases، these effects are so broad that policy-makers are forced to leave or select the opposite course of that policy. Under these conditions، analyzes that illustrate the effectiveness path of policy help the policy-maker to have a clearer picture of the probable consequences of a policy. The main aim of this article is to analyze quantitatively the effects of the recent subsidy targeting policy on the welfare index (cost of living index) in different deciles of urban and rural households using social accounting matrix (SAM) approach. For this purpose two updated social accounting matrices for the years 2009 and 2011 have been used. Both matrices include 40 economic sectors. Comparing the cost of living index، we find that welfare vulnerability of households has decreased in general، however the magnitude of welfare reduction differs between rural and urban households among income deciles. Our findings reveal that the cost of living index of rural households is more than the corresponding urban households. The vulnerability in the natural gas distribution sector has tripled in urban areas in 2011and in rural areas it is nearly four times higher than 2009 level. We also find that every 100-unit increase in cost of electricity will potentially increase welfare index of urban and rural household by 34 and 46 units، respectively. From the distribution viewpoint، the welfare loss is lower for high-income deciles. In addition، our findings show that the degree of vulnerability in middle income groups in majority of sectors is less than the other income groups. The structural path of changes shows that subsidy targeting has created wide complexity and entanglement in the path of the effectiveness of fuel price changes on price indices، especially on the household living cost index. Accordingly، before implementing subsidy targeting scheme، the increase in fuel prices was influencing the household cost index in five ways، while after targeting the increase in fuel prices affected it through the twenty different paths.
خلاصه ماشینی:
با همين هدف اين مطالعه، آثار سياست هدفمندي و مسير اثرگذاري آن را بر شاخص رفاه )شاخص هزينه زندگي( در چارچوب ماتريسهاي حسابداري اجتماعي در دهکهاي مختلف براي مناطق شهري و روستايي مد نظر قرار داده است.
شاخص هزينه خانوارهاي روستايي بيشتر از شاخص هزينه زندگي در مناطق شهري افزايش يافته است؛ به عنوان نمونه آسيبپذيري در بخش توزيع گاز طبيعي در مناطق شهري سه برابر و در مناطق روستايي نزديک به چهار برابر بيشتر از سال ١٣٠٠ شده، در بخش برق هم در ازاي هر ١٠٠ واحد افزايش هزينه در بخش برق )باترکيب سبد سال ٣٠( شاخص هزينه اين بخش براي خانوار شهري ٣٤ واحد و براي خانوار روستايي ٤٥ واحد افزايش داشته، و از ديگاه توزيعي، کاهش رفاه براي دهک با درآمد بال، کمتر بوده است، و مهمتر آنکه کاهش آسيب پذيري رفاه طبقه متوسط در اغلب بخشهاي اقتصادي از ساير دهکها کمتر است.
براي اين منظور، تأثير افزايش هزينه )کاهش يارانه( در بخشهاي مختلف بر افزايش شاخص هزينه زندگي دهکهاي 3 خانوارهاي شهري و روستايي مورد بررسي قرار گرفته است .
به عبارت ديگر، نتايج حاصل از تأثير حذف يارانه سوخت، نشان ميدهد که، نخست نسبت هزينه زندگي دو دهک اول خانوارهاي شهري و روستايي بيشتر از واحد است و نيز اين نسبت براي خانوارهاي روستايي بيشتر از خانوارهاي شهري است؛ که دليل آن، سهم بالتر پرداخت نقدي در درآمد دهکهاي فقير ميباشد.
اگر درصد سهم اثرات مستقيم و غيرمستقيم ناشي از هدفمندسازي يارانه سوخت در شاخص هزينه زندگي دهک اول و دهک دهم خانوارهاي شهري و روستايي سالهاي ١٣٠٠ و ١٣٣٠ معياري براي تغييرات ساختاري تعريف شود.