چکیده:
«رضا» از بهترین فضایل اخلاقی و از بالاترین مقامات مومنین است که در نتیجه محبت کامل انسان به باری¬تعالی به وجود میآید. رضا به معنای بیرون آمدن بنده از رضای خویشتن و داخل شدن به رضایت محبوب است و در یک کلام، هر آنچه که محبوب اراده کند. این فضیلت معنوی قابلیت بررسی و دقت از منظرهایی چون دین پژوهی، اخلاق، کلام، جامعه-شناسی و روان¬شناسی را داراست و در این مجال سعی شده است ذیل بعد اخلاقی و با مویداتی از آیات، روایات و کلام حکما و رویکرد توصیفی تحلیلی به این مقام پرداخته شود. این جستار، پس از واکاوی واژة رضا و مقایسه آن با مفاهیم مرتبط و بررسی ریشهها و آسیب¬شناسی آن، به شناخت مهم¬ترین راه¬های کسب این فضیلت اخلاقی از دو بعد نظری و عملی خواهد پرداخت. توجه به قضا و قدر الهی، شناخت ماهیت دنیا و مثبت اندیشی از جمله راه¬¬های نظری و یاد مرگ، عبادت و قناعت از راه¬های عملی کسب این فضیلت اخلاقی است.
خلاصه ماشینی:
"انسانهایی که در محبت ورزیدن خداوند را محور قرار داده و مجذوب و شیفتة جمال الهی شوند، دیگر همة عالم و حوادث پیدا و پنهان آن را در ارتباط با خداوند میبینند و از هیچ پیشآمدی آزرده نمیشوند و وقتی آزردگی پیش نیاید، انسان حتی به نتایج بعدی قضای پروردگار هم توجه نمیکند تا مصلحت بودن آن، او را راضی کند، یعنی دیگر لازم نیست تا منطقی و فلسفی به او بگوید که آنچه که بر قلم قضا جاری شده به مصلحت توست، بلکه همان احساسات خودش، همان مجذوب بودنش، او را به جایی میرساند که میگوید هر چیزی که از جانب محبوب میرسد، خوب و زیباست حتی وقتی که بلا برسد،زیرا در این حالت توجه محبوب به او بیشتر از گذشته است.
امیرالمؤمنین(ع) همواره میفرمود: «هیچ یک از شما طعم ایمان را نمیچشد تا این که بداند آنچه به او رسیده، بنا نبوده که نرسد و آنچه که به او نرسیده، بنا نبوده که برسد و اینکه زیانرسان و سودرسان فقط خداوند است» (کلینی، بیتا، ج2، ص58)، در حالی که تقدیرات الهی از لوازم ربوبیت الهی است و مقام ربوبیت، همان مقام اداره امور و تدبیر جهان آفرینش است، یعنی مدبر، سامان دهنده، مربی و نظام بخش عالم هستی فقط خداست (سبحانی، ج2، ص297) و هنگامی که پروردگار متعال امری را مقدر کرد و انسان از آن راضی نبود، عبد بودن انسان مورد تردید قرار میگیرد: «عجبا للمؤمن لا یرضی بقضاء الله فو الله لا یقضی الله للمؤمن من قضا الا کان خیر له» (قضاعی، 1361، ص291)؛ پس چگونه انسان به پروردگاری خداوند رضایت داده، با اینکه از قضای او ناخشنود است؟ پس اگر کسی از قضای الهی راضی نیست، باید از مملکت خداوند خارج شود، چون شرط شهروندی در هر مملکتی، پذیرش و التزام به قوانین آن مملکت است و شرط شهروندی در ملک خداوند نیز تسلیم در برابر مقدرات او است."